صافی دل. [ دِ ] ( ص مرکب ) ساده دل. صافی ضمیر. روشن دل. بی کینه. بی حقد. || صاف. صافی. روشن : طریق صدق بیاموز از آب صافی دل براستی طلب آزادگی ز سرو چمن.حافظ.
۱. پاک دل، ساده دل، بی کینه.۲. (صفت ) صاف و روشن: طریق صدق بیاموز از آب صافی دل / به راستی طلب آزادگی ز سرو چمن (حافظ: ۱۰۲۰ ).