صاغری

لغت نامه دهخدا

صاغری. [ غ َ ] ( ترکی ، اِ ) ساغری. کیمخت و چسته و پوست خر و یاپوست اسب دباغی شده. رجوع به ساغری شود. || قسمی کفش مخصوص علما و طلاب قدیم بی پشت پاشنه ، با پاشنه بلند، کبودرنگ و چرم روی پا، گره های خردتر ازگره های نارنج داشت. مقابل نعلین که پشت پاشنه و پاشنه هم نداشت ، و زردرنگ بود و نوک کمی برگشته داشت.

مترادف ها

rump (اسم)
کفل، سرین، کفل انسان، دنبه گوسفند، صاغری

فارسی به عربی

ردف

پیشنهاد کاربران

بپرس