صاعقه

/sA~eqe/

مترادف صاعقه: آذرخش، برق، درخش

متضاد صاعقه: رعد

برابر پارسی: آذرخش

معنی انگلیسی:
bolt, lightning, spark, thunderbolt

لغت نامه دهخدا

صاعقه.[ ع ِ ق َ ] ( ع اِ ) برقی که از ابر بر زمین افتد. پاره آتش هلاک کننده که از آسمان فرودآید با بانگ سخت. ( ترجمان القرآن جرجانی ص 63 ). بانگی است با آتش و گفته اند بانگ سخت رعد است و بود که مر آدمی از شنیدن آن بیهوش شود و یا بمیرد. ( تعریفات میر سیدشریف ). آتش که از ابر بیفتد و بانگ هلاک کننده. ( مهذب الاسماء ). برقی که از ابر بر زمین افتد. ( غیاث اللغات ). آذرخش. ( صحاح الفرس ). آتش آسمان ( دهار ). نزول جرقه های الکتریکی هوا توأم با رعد و برق که بین ابری الکتریسیته دار و زمین یا ابری دیگر حادث شود. ج ، صواعق. مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد:
اعلم ان الدّخان الذی هو اجزاء ناریة تخالطها اجزاء صغار ارضیة اذا ارتفع مع البخار و انعقد السحاب من البخار واحتبس الدخان فیما بین السحاب ، فما صعد من الدخان الی العلو لاشتعال حرارته ، او نزل الی السّفل لانتقاص حرارته یمزق السحاب فی صعوده و نزوله تمزیقاً انیفاً ( عنیفاً ؟ ) فیحصل صوت هائل فیسمی هذا الصوت رعداً. وان اشتعل الدخان لما فیه من الدهنیة بالحرکة العنیفة المقتضیة للحرارة فیحصل لمعان و ضوء فیسمی هذا برقاً و ان کان الدخان کثیفاً غلیظاً جداً حتی یصیر ثقیلاً فیمزق السحاب لشدة حرارته و ینزل الی الارض لثقالته فیحرق کل شی لحرارته و یمزقه لغلظه و ثقله فیسمی صاعقة، هکذا فی المیبدی و غیره و قد مر فی لفظ البرق... و در تفسیر عزیزی مذکور است که اهل حکمت گفته اند که چون قوای فلکیه در عناصر تأثیر میکنند به تسخین و تبخیر عناصر به حرکت می آیند و با هم مخلوط میشوند و از اختلاط عناصر با هم مخلوقات چند از چند متکون میشوند. مثلاً چون گرمی تابستان در عناصر تأثیر میکند، از دریا بخار و از زمین دخان برمیخیزد و بسوی آسمان میرود، پس دخان گاهی از حیّز هوا برتر میرود و به حد کره آتش میرسد و مشتعل میگردد و گاهی تا چند روز آن اشتعال میماند بسبب غلظت ماده دخانی و بصورت ستاره دم دار و یا نیزه و یا گیسو و جز آن در نظر می آید و اگر بعد از اشتعال عن قریب زائل میگردد، شهاب میباشد و گاهی مشتعل نمیشود بلکه احتراق میپذیرد، و علامات سرخ و یا سیاه و یا کبود در میان آسمان و زمین ظاهر میشود و بخار در وقت برخاستن از زمین چند قسم میباشد گاهی لطیف میباشد و بسبب خفت بسیار بلند میرود و به مکانی میرسد که انعکاس شعاع آفتاب از زمین تاآن مکان منقطع میگردد و سردی و تکاثف میپذیرد، و قطره قطره شده بر زمین میچکد. و آن بخار متکاثف را ابر گویند. و آن قطرات را باران نامند. و گاهی چندان لطیف نمیباشد، بلکه ثقلی در او هم موجود است ، و بنابر ثقالت بسیار بلند نمیرود و این بخار بسبب سردی و برودت آخر شب زود منجمد شده می افتد، و آن را شبنم گویند.و گاهی بسبب شدت برودت هوا بخار متکاثف که نزول میکند در راه منجمد شده و بر زمین می افتد، و آن را ژاله میگویند. و نیز گفته اند که هرگاه بخار و دخان و غبار از زمین مخلوط شده برمیخیزند و بعد از برخاستن از هم جدا میشوند پس بادهای تند میوزد و کورباد می آید وگردباد می انگیزد. و نیز چون بخار و دخان به حد برودت میرسند بخار سرد میگردد، و دخان در اثنای آن تغلغل می کند، تا راه نفوذ به بالا پیدا کند و از این تغلغل آواز تند حادث میشود که او را رعد میگویند. و گاهی بسبب شدت حرکت و تغلغل ، آن دخان مشتعل میشود و برق مینامند و گاهی بسبب شدت تکاثف و کثرت برودت بخار منجمد شده بر زمین می افتد که آن را صاعقه مینامند. اما نظر ایشان بسبب قصور رسائی ، غیر از استعداد مواد و تأثیر صور عنصریه را نمیتوانند دریافت لاجرم بر این قدر اکتفا کردند. و فی الحقیقه همراه این اسباب ، اسباب دیگر هم برای این کارخانه بلکه برای جمیع کارخانه عالم در کارند که آن اسباب ارواح مجرده اند که مدبره و موکله بر این مواد و صوراند. و آن ارواح را در شرع ملائکه گویند. و خصوصیات زمانی و مکانی و تخلف اثر آن با وجود اسباب مادیه و صوریه از اختلاف و تخلف همین ارواح است. و اینهمه ارواح تابع امر تکوینی الهیند، که از طرف خود هیچ نمیکنند. پس اختصار بر اسباب مادیه و صوریه کمال غفلت باشد از قدرت مسبب الاسباب سبحانه ما اعظم شأنه و نفی اسباب و تأثیر آنها انکار است از حکمت حکیم علی الاطلاق و فوائد اسباب کارخانه این عالم سبحانه ما احکم بنیانه. پس سلامت روی در میان افراط و تفریط همین است که اعتقاد کند که او تعالی فاعل حقیقی هر متکون بلاواسطه است. اما توسیط اسباب بنابر اجرای عادت خود میفرماید و برای اظهار قدرت و حکمت او مینماید. اما در صورت اول پس مفضی بسوی اعتقادتعطل او تعالی است ، و بر تقدیر ثانی مؤدی بسوی عبث از خلق اسباب است نعوذ باللّه منهما - انتهی ملخصاً. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

آذرخش، آتشی که ازرعدوبرق شدیدتولیدشود، رعدوبرق که باعث آتش گرفتن وسوختن چیزی بشود
( اسم ) آتشی که بر اثر رعد وبرق شدید پدید آید آذرخش درخش جمع : صواعق .

فرهنگ معین

(عِ قَ یا قِ ) [ ع . ] (اِ. ) آذرخش ، آتشی که بر اثر رعدوبرق شدید پدید آید.ج . صواعق .

فرهنگ عمید

نوری که بر اثر اصطکاک یا انفجار ابرها در آسمان دیده می شود، برق، آذرخش.

فرهنگستان زبان و ادب

{thunderbolt} [علوم جَوّ] برق آذرخش همراه با تخلیۀ ناگهانی همراه با تندر

واژه نامه بختیاریکا

تَش بَرق؛ تش برق؛ آستِمُو قُرُمبِه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] صاعقه، همان آذرخش است.
عنوان یاد شده در باب صلات به کار رفته است.

[ویکی الکتاب] معنی صَاعِقَةُ: صاعقه - جرقه بزرگی که از آسمان به زمین برخورد می کند
معنی صَّوَاعِقِ: صاعقه ها(صاعقه : جرقه بزرگی که از آسمان به زمین برخورد می کند )
ریشه کلمه:
صعق (۱۱ بار)

[ویکی فقه] صاعقه (قرآن). صاعقه به معناى صداى شدید از جوّ؛
آثار صاعقه عبارتند از:
← ترس
انذار مشرکان اعراض کننده از دعوت پیامبر صلی الله علیه وآله به صاعقه هلاک کننده:فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُکُمْ صاعِقَةً مِثْلَ صاعِقَةِ عادٍ وَ ثَمُودَ.
فصلت/سوره۴۱، آیه۱۳.
قرآن و معارف آن براى منافقان، همانند صاعقه هاى وحشتناک و مرگبار:وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ ... یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ ...
بقره/سوره۲، آیه۸.
...

جدول کلمات

رعد و برق , آذرخش, ارتجک

مترادف ها

thunderbolt (اسم)
اذرخش، صاعقه، سنگ اذرخشی

flashover (اسم)
برق، صاعقه، تخلیه الکتریکی غیر عادی

heat-lightning (اسم)
صاعقه

فارسی به عربی

صاعقة

پیشنهاد کاربران

ارتجک، آذرخش
صاعقه ( یا صاعقه ۱ و ۲ ) یک موشک کوتاه برد سطح به سطح ساخت جمهوری اسلامی ایران که نمونه الگو برداری از موشک ام۴۷ دراگون ساخت ایالات متحده آمریکا است و قابلیت شلیک شدن از روی پهپاد هم دارد. برد این موشک، بین ۸ تا ۲۵ کیلومتر است و یک موشک ضد زره می باشد.
صاعقه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/صاعقه_(موشک)
اذرخش - آسمان غره_
آتش بار
صدای شدید رعد و برق،
تکه ای از آتش را با خود به پایین می آورد
عذاب ویرانگر
مرگ، وهر عذاب ویرانگر و فریاد عذاب
آتشی که از آسمان می بارد.
گریه عذاب
آتش سوزی ناشی از جریان الکتریکی بین دو ابر که از آسمان می ریزد.
آتش آسمان . [ ت َ ش ِ س ْ / س ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آتش آسمانی . برق . صاعقه .
رعد و برق
صاعقه از ماده صعق و اصعاق به معنی میراندن است ، از آنجا که صاعقه افراد را هلاک می کند به این نام نامیده شده است . صاعقه عبارتست از تکه ای برق آسمان ، که بزمین می افتد.
صاعقه به معنی عام به معنی هر چیزی است که انسان را هلاک می کند و به گفته مجمع البیان : المهلکة من کل شیء .
...
[مشاهده متن کامل]

معنی خاص جرقه عظیم آتشینی است که از آسمان فرود می آید ، و هر چیزی را که در مسیر آن قرار گیرد می سوزاند . ( تفسیر نمونه ج : 20 ص : 240 )
راغب در مفردات می گوید : بعضی گفته اند که صاعقه سه گونه است : صاعقه به معنی مرگ ، و به معنی عذاب ، و به معنی آتش ، مخصوصا در آیه انذرتکم صاعقة مثل صاعقة عاد و ثمود به معنی عذاب تفسیر شده است ، سپس راغب می افزاید : همه اینها در یک معنی جمع می شود : صاعقه صدای شدیدی است که از جو برمی خیزد که گاه تنها در آن آتش است ، و گاه عذاب دیگر ، و گاه مرگ ، صاعقه یک چیز است و اینها اثرات آن است .

ارتجک
آذرخش، برق، درخش
صاعقه به ترکی: ایلدیریم
ابرنجک
آذرخش
تخلیه ی بار الکتریکی ابر که به هنگام رگبار و توفان شدید از برخورد دو تکه ابر با یکدیگر یا یک تکه ابر با زمین پدید می آید و با برق شدید و انفجار سخت همراه است و صدای آن از رعد بسیار بیش¬تراست .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس