صارد

لغت نامه دهخدا

صارد. [ رِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از صرد. || سهم صارد؛ تیر درگذرنده. ( منتهی الارب ). تیر که بر نشانه بگذرد. ( مهذب الاسماء ). || ( اِخ ) نام شمشیر عاصم بن ثابت بن ابی افلح است. || بنوالصارد؛ قومی است از عرب. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

نعت فاعلی از صرد تیر که برنشانه بگذرد

پیشنهاد کاربران

بپرس