صادوق
لغت نامه دهخدا
صادوق. ( اِخ ) کاهنی بود که در روزگار اخزیای پادشاه بود ( اول تواریخ ایام 6:12 ). ( قاموس کتاب مقدس ص 550 ).
صادوق. ( اِخ ) پدرزن عزیا ( دوم پادشاهان 15:33 ودوم تواریخ ایام 27:1 ). ( قاموس کتاب مقدس ص 550 ).
صادوق. ( اِخ ) یکی از کسانی که پاره ای از دیوار شهر رامرمت کردند ( نحمیا 3:4 ). ( قاموس کتاب مقدس ص 550 ).
صادوق. ( اِخ ) نام سه تن از کسانی که در حکایت نحمیا مذکورند. ( قاموس کتاب مقدس ص 550 ).
صادوق. ( اِخ ) یکی ازاسلاف مسیح ( متّی 1:14 ). ( قاموس کتاب مقدس ص 550 ).
دانشنامه عمومی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید