صادق خان زند
لغت نامه دهخدا
دانشنامه آزاد فارسی
سومین پادشاه (حک: ۱۱۹۴ـ۱۱۹۶ق) سلسلۀ زندیه. پسر ایناق خان و برادر کوچک تر کریم خان زند بود و در ۱۱۶۴ق هنگام فتح اصفهان به دست کریم خان، به بَیْگَلَربَیگی اصفهان منصوب شد. وی در ۱۱۶۶ق در جنگ کریم خان زند با آزادخان افغان شرکت داشت. در ۱۱۷۱ق بَیْگَلَربَیگی فارس شد و در ۱۱۷۹ق شورش نصیرخان را در لار سرکوب کرد و سرانجام در ۱۱۹۰ق بصره را به تصّرف درآورد. پس از مرگ کریم خان عزم شیراز کرد، ولی به سبب تهدید زَکی خان، راهی کرمان شد. پس از کشته شدن زَکی خان در ۱۱۹۳ق به شیراز بازگشت و طی درگیری با ابوالفتح خان، پسر بزرگ کریم خان، به حکومت رسید. در ۱۱۹۵ق، علیمرادخان زند بر وی شورید و در ۱۱۹۶ق شیراز را تصرف کرد و صادق خان و فرزندانش دستگیر شدند. به دستور علیمرادخان، کورش کردند و صادق خان خودکشی کرد.
wikijoo: صادق_خان_زند
پیشنهاد کاربران
محمدصادق بهادرخانِ زند ( درگذشته ۱۸ ربیع الاول ۱۱۹۶ ) پنجمین فرمانروای دودمان زند، برادر تنی کریم خان زند و ناتنی زکی خان زند، پدر جعفرخان زند و پدر بزرگ لطفعلی خان زند بود. صادق خان پس از قتل زکی خان، زمام امور را از دست برادرزاده اش ابوالفتح خان گرفت و در شعبان ۱۱۹۳ به عنوان پنجمین فرمانروای زند بر تخت سلطنت نشست .
... [مشاهده متن کامل]
وی متولد ملایر بود. پدرش ایناق خان و مادرش بیگم آغا زنگنه بود. بیگم آغا پس از درگذشت شوهرش ایناق خان، با برادر او بوداق ازدواج کرد و از این ازدواج زکی خان زند متولد شد.
بر اساس اسناد تاریخی؛ خان زند پیش از آنکه با عثمانی درگیر نبرد گردد سفیری راهی استانبول نمود و ضمن یاداوری دلایل تیرگی روابط دو کشور کشتن عمرپاشا؛ والی بغداد؛ را تنها راه دوری گزیدن از جنگ برشمرد؛ اما سلطان عثمانی کوشید با دادن وعده هایی چند خان زیرک زند را فریب دهد و او را از این کار منصرف سازد. از این رو کریم خان فرمان فراز آوردن سپاه برای فتح بصره و در صورت امکان دیگر نقاط عراق داد . ( کریم خان زند و زمان او؛ ص۱۱۴ )
در تابستان سال ۱۱۸۸ق لشگریان ایران زمین به فرماندهی صادق خان برادر کریم خان آماده اجرای فرمان وکیل برای حمله به بصره بودند؛ لشگریانی که شمارشان در تاریخ نوشته ها متفاوت و از سی هزار تا پنجاه هزار نفر یاد شده است. ( فارسنامه ناصری؛ ج۲؛ ص۶۱۳ و تاریخ ایران سرجان مالکم؛ ج۲؛ ص۲۸۵ ) با این وجود به سبب پاره ای مسائل از جمله گرمای افزون مناطق جنوبی کشور حرکت سپاهیان زند چند ماهی به تعویق افتاد. سرانجام در دوازدهم محرم سال ۱۱۸۹ق لشگریان ایران به کرانه های اروندرود رسیدند و البته با بارش توپخانه بصره و کشتیهای انگلستان مورد استقبال گسترده قرار گرفتند . ( تاریخ ایران سرجان مالکم؛ ج۲؛ ص۲۸۵ ) با این وجود با کمک و یاری ۲۰۰۰ نفر از شناگران بختیاری با گذاشتن ردیفی از قایقها و بستن آنها به یکدیگر پس از هجده روز پلی بنا نهادند تا لشگریان بتوانند از اروندرود گذر نمایند . ( گیتی گشای زندیه؛ ص۱۸۸ )
به هر ترتیب؛ بصره در هشتم صفر در محاصره کامل نیروهای خان زند قرار گرفت اما پایداری بسیار عثمانیها و مردمان بصره صادق خان؛ فرمانده لشکر ایران؛ را ناگزیر ساخت تا برای فتح شهر برجهایی در برابر دیوار شهر برپا دارد و توپهای قلعه کوب بر فراز آنها استوار سازد ( تاریخ گیتی گشا؛ ۷۱ ) با این وجود؛ ینی چریهای عثمانی و مردم بصره دیوارهای فروریخته بر اثر بارش مداوم توپهای ایرانیان را به سرعت بازسازی می نمودند. در این میان بسیاری از قبایل عرب نیز به یاری دو طرف درگیر برخاستند. صادق خان زند که خود مورد پشتیبانی برخی قبیله های عرب چون افراد طایفه بنی کعب قرار گرفته بود برای جلوگیری از کمکهای اعراب به ویژه اعراب عمان به نیروهای عثمانی دستور داد عرض رودخانه اروندرود را با بستن زنجیرهای محکم برای عبور کشتیها و قایقها بدون اجازه لشگریان ایران که دو طرف رودخانه را با پایگاه های دیده بانی و توپخانه محافظت می نمودند ناممکن سازند ( کریم خان زند و خلیج فارس: ص۵۶ ) . سرانجام در پی دلاوریهای لشگریان ایران و چاره اندیشی های سپهسالار ایران؛ والی بصره که سلیمان خان نام داشت ناگزیر به تسلیم گشت . ( تاریخ ایران؛ ج۲؛ ص۲۸۶ ) چنان که پس از سیزده ماه پایداری در برابر لشگریان خان زند و البته با توجه به کمبود غذا و یاری رسانی اندک از سوی بغداد و استانبول در ۲۸ صفر سال ۱۱۹۰ق به هراه بزرگان بصره به خدمت سردار ارتش ایران رسید و از او امان خواست . ( تاریخ ایران سرجان مالکم؛ ج۲؛ ص۲۸۶ ) آنچه روشن است چند روزی پس از این ماجرا سپاهیان ایران وارد بصره گشتند. صادق خان به هنگام ورود به شهر دستور داد تا سپاهیان از غارت و تاراج دوری گزینند؛ با این وجود برپایه گزارش برخی منابع تاریخی او از مردم بصره مبلغی را به عنوان غرامت جنگی ستاند . ( تاریخ گیتی گشا؛ ص۶۸ )
... [مشاهده متن کامل]
وی متولد ملایر بود. پدرش ایناق خان و مادرش بیگم آغا زنگنه بود. بیگم آغا پس از درگذشت شوهرش ایناق خان، با برادر او بوداق ازدواج کرد و از این ازدواج زکی خان زند متولد شد.
بر اساس اسناد تاریخی؛ خان زند پیش از آنکه با عثمانی درگیر نبرد گردد سفیری راهی استانبول نمود و ضمن یاداوری دلایل تیرگی روابط دو کشور کشتن عمرپاشا؛ والی بغداد؛ را تنها راه دوری گزیدن از جنگ برشمرد؛ اما سلطان عثمانی کوشید با دادن وعده هایی چند خان زیرک زند را فریب دهد و او را از این کار منصرف سازد. از این رو کریم خان فرمان فراز آوردن سپاه برای فتح بصره و در صورت امکان دیگر نقاط عراق داد . ( کریم خان زند و زمان او؛ ص۱۱۴ )
در تابستان سال ۱۱۸۸ق لشگریان ایران زمین به فرماندهی صادق خان برادر کریم خان آماده اجرای فرمان وکیل برای حمله به بصره بودند؛ لشگریانی که شمارشان در تاریخ نوشته ها متفاوت و از سی هزار تا پنجاه هزار نفر یاد شده است. ( فارسنامه ناصری؛ ج۲؛ ص۶۱۳ و تاریخ ایران سرجان مالکم؛ ج۲؛ ص۲۸۵ ) با این وجود به سبب پاره ای مسائل از جمله گرمای افزون مناطق جنوبی کشور حرکت سپاهیان زند چند ماهی به تعویق افتاد. سرانجام در دوازدهم محرم سال ۱۱۸۹ق لشگریان ایران به کرانه های اروندرود رسیدند و البته با بارش توپخانه بصره و کشتیهای انگلستان مورد استقبال گسترده قرار گرفتند . ( تاریخ ایران سرجان مالکم؛ ج۲؛ ص۲۸۵ ) با این وجود با کمک و یاری ۲۰۰۰ نفر از شناگران بختیاری با گذاشتن ردیفی از قایقها و بستن آنها به یکدیگر پس از هجده روز پلی بنا نهادند تا لشگریان بتوانند از اروندرود گذر نمایند . ( گیتی گشای زندیه؛ ص۱۸۸ )
به هر ترتیب؛ بصره در هشتم صفر در محاصره کامل نیروهای خان زند قرار گرفت اما پایداری بسیار عثمانیها و مردمان بصره صادق خان؛ فرمانده لشکر ایران؛ را ناگزیر ساخت تا برای فتح شهر برجهایی در برابر دیوار شهر برپا دارد و توپهای قلعه کوب بر فراز آنها استوار سازد ( تاریخ گیتی گشا؛ ۷۱ ) با این وجود؛ ینی چریهای عثمانی و مردم بصره دیوارهای فروریخته بر اثر بارش مداوم توپهای ایرانیان را به سرعت بازسازی می نمودند. در این میان بسیاری از قبایل عرب نیز به یاری دو طرف درگیر برخاستند. صادق خان زند که خود مورد پشتیبانی برخی قبیله های عرب چون افراد طایفه بنی کعب قرار گرفته بود برای جلوگیری از کمکهای اعراب به ویژه اعراب عمان به نیروهای عثمانی دستور داد عرض رودخانه اروندرود را با بستن زنجیرهای محکم برای عبور کشتیها و قایقها بدون اجازه لشگریان ایران که دو طرف رودخانه را با پایگاه های دیده بانی و توپخانه محافظت می نمودند ناممکن سازند ( کریم خان زند و خلیج فارس: ص۵۶ ) . سرانجام در پی دلاوریهای لشگریان ایران و چاره اندیشی های سپهسالار ایران؛ والی بصره که سلیمان خان نام داشت ناگزیر به تسلیم گشت . ( تاریخ ایران؛ ج۲؛ ص۲۸۶ ) چنان که پس از سیزده ماه پایداری در برابر لشگریان خان زند و البته با توجه به کمبود غذا و یاری رسانی اندک از سوی بغداد و استانبول در ۲۸ صفر سال ۱۱۹۰ق به هراه بزرگان بصره به خدمت سردار ارتش ایران رسید و از او امان خواست . ( تاریخ ایران سرجان مالکم؛ ج۲؛ ص۲۸۶ ) آنچه روشن است چند روزی پس از این ماجرا سپاهیان ایران وارد بصره گشتند. صادق خان به هنگام ورود به شهر دستور داد تا سپاهیان از غارت و تاراج دوری گزینند؛ با این وجود برپایه گزارش برخی منابع تاریخی او از مردم بصره مبلغی را به عنوان غرامت جنگی ستاند . ( تاریخ گیتی گشا؛ ص۶۸ )