صادق العهد

لغت نامه دهخدا

صادق العهد. [ دِ قُل ْ ع َ ] ( ع ص مرکب ) درست عهد. راست پیمان.

فرهنگ فارسی

درست عهد . راست پیمان
درست عهد

پیشنهاد کاربران

درست پیمان. [ دُ رُ پ َ / پ ِ ] ( ص مرکب ) استوار عهد. که پیمان و عهد محکم دارد. کسی که از عهد و پیمان خود نگاهداری می کند. ( ناظم الاطباء ) . صادق الوعد. صادق الوعده :
شاه مسعود کاختر مسعود
در مرادش درست پیمان باد.
...
[مشاهده متن کامل]

مسعودسعد.
با پشت و دل شکسته آمد
در خدمت تو درست پیمان.
خاقانی.
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
حریف حجره و گرمابه و گلستان باش.
حافظ.
من و شوخ درست پیمانی
که خم زلفش از شکن برگشت.
ظهوری ( از آنندراج ) .

بپرس