صاحب کلاهی

لغت نامه دهخدا

صاحب کلاهی. [ح ِ ک ُ ] ( حامص مرکب ) پادشاهی. تاجداری :
جهان را بگیریم و شاهی کنیم
همه ساله صاحب کلاهی کنیم.
نظامی.
به مولایی سپرد آن پادشاهی
دلش سیر آمد از صاحب کلاهی.
نظامی.
گر او را دعوی صاحب کلاهی است
مرا نیز از قصب سربند شاهی است.
نظامی.
جوانی داری و شیری و شاهی
سری و با سری صاحب کلاهی.
نظامی.

فرهنگ فارسی

پادشاهی تاجداری

فرهنگ عمید

تاجداری، پادشاهی: جهان را بگیریم و شاهی کنیم / همه ساله صاحب کلاهی کنیم (نظامی۵: ۹۶۴ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس