صاحب خانه. [ ح ِ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) خانه خدا. میزبان. دیار. ابوالمثوی. رب البیت : در آن خانه که آن شب بود رختش به صاحب خانه بخشیدند تختش.
نظامی.
- امثال : اگر میهمان یکی باشد صاحب خانه گاو میکشد ، یا میزبان گاو میکشد؛ با کثرت سائلان و خواهندگان به تمام واجبات رادی و جوانمردی عمل نتوان کرد. ( امثال و حکم ص 229 ).
سپاه، گروه، دسته، خواجه، ازدحام، خانه دار، مهمانخانه دار، میزبان، صاحبخانه، مهمان دار، انگل دار
landlord(اسم)
ملاک، مالک، موجر، صاحبخانه
فارسی به عربی
صاحب الملک , مضیف
پیشنهاد کاربران
کدیوَر
صاحب خانه؛ صاحب واژه ای عربی و خانه پارسی است؛ همتای پارسی این ترکیب عربی - پارسی، اینهاست: سالین sālin ( سنسکریت ) ( دو بخش ) مانبد mānbed ( مانوی ) ( دو بخش ) سرامند sarāmand ( دری ) ( سه بخش )