[ویکی اهل البیت] شیخ محمد حسن نجفی که به علت نگارش کتاب معروف "«جواهر الکلام»" به "صاحب جواهر" معروف است، از نوابغ فقهای اصولی قرن سیزدهم هجری است که ریاست و مرجعیت شئون عمومی شیعه را به عهده داست. او تکمیل کننده فقه اصولی بود که مدت طولانی در قرن 11 و 12 در حوزه های علمیه به سستی و خاموشی رفته بود و آیة الله بهبهانی به آن رونق داده بود.
مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی، در مورد ولادت او احتمال می دهد که ولادت او در سال 1200 یا 1202 در شهر نجف رخ داده باشد، با آن نشان که آغاز تالیف جواهر در 25 سالگی بوده است و برخی نوشته های کتاب را به استادش شیخ کاشف الغطا ارائه داده است و وفات استادش در سال 1228 بوده است از این رو بعید نمی شمارد که ولادت او در همان تاریخ مزبور بوده باشد.
در قرن سیزدهم، ریاست و مرجعیت شئون عمومی شیعه به صاحب جواهر منتهی گردید و او شایستگی کامل اداره این امر را داشته است با آن که در آن قرن علما و فقهای بزرگ دیگری نیز می زیسته اند ولی با توجه به عظمت و والایی مقام شیخ کسی در مقام معارضه یا رقابت با او برنخاسته است.
او تکمیل کننده حرکت علمی و فقهی جدیدی بود که اساس آن توسط علامه وحید بهبهانی در کربلا، پایه گذاری گردید پس از آن که مدت طولانی در قرن 11 و 12 حوزه های علمی به خاموشی و سستی گرائیده بود، در اثر حرکت و تلاش های مرحوم وحید بهبهانی و در عهد محقق والا مرحوم شریف العلما، متوفی 1254 تلاش ها به اوج خود رسید.
حوزه درسی او از امواج طلاب پژوهشگر موج می زد و بیش از هزار نفر در حوزه درسی او تلمذ می نمودند کافی است که بگوییم یکی از شاگردان آن حوزه استاد متاخرین، شیخ مرتضی انصاری بود ولی با وفات شریف العلما مازندرانی از موقعیت حوزه کربلا کاسته گردید. آنجا مرکزیت علمی خویش را از دست داد و انظار و افکار مردم و طلاب به حوزه علمیه نجف متوجه گردید و وجود صاحب جواهر، بزرگترین عامل این جذبه معنوی و علمی بود.
با جزم کامل می توان گفت که قرن سیزدهم هجری، یکی از قرون پرثمر و پربار علمی و فقهی در جهان اسلامی است شخصیت ها و فحول نامی علمی و فقهی به عرصه بروز و ظهور آمدند که نمونه ای از آن ها شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهر در فقه و شیخ مرتضی انصاری (متوفی 1281) در فقه و اصول بود و افرادی از مدرسه علمی این شخصیت ها به ظهور پیوستند که همیشه افتخار شاگردی این مکتب را داشتند، مانند آیت الله میرزا حسین نائینی (متوفی 1355) و آیت الله خراسانی، مازندرانی و غیرهم که همواره بر این شاگردی افتخار و مباهات داشته اند.
این تحولات بزرگ علمی و فقهی، مرهون امنیت و آسایش سیاسی موقتی بود که پس از آن همه برخوردها و مبارزات نظامی و سیاسی دو دولت عثمانی و ایران بر سر تصاحب عراق صورت گرفته بود و همانند عصر امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام بسیار کوتاه بود. پس از منازعات فراوان صلحی میان دو دولت عثمانی و ایران، با میانجی گری شخصیت اصلاح گر، عالم ربانی، شیخ موسی، نجل آل کاشف الغطا(متوفی 1241) صورت گرفت و اسیران عراقی از ایران پس گرفته شد و زائران ایرانی به زیارت عتبات عالیات شتافتند در این رفت و آمدها مسائل مالی و اقتصادی علما و مراجع عالی قدر تقلید مقیم کربلا نیز ترمیم گردید و حوزه های علمی فعالیت و نشاط خود را از سر گرفتند.در این دوران طلاب و مهاجرین و زائرین از هر سو به آن ناحیه رو می آوردند و نیازهای فکری و روحی خود را از خرمن علم و عرفان و از کانون آموزش و بینش اسلامی آن سیراب می ساختند.
محصول فقهی و علمی این نشاط ها، پدیدآمدن آثار بزرگ فکری بود که هر کدام به نوبت خود از ذخایر فکری و علمی اسلامی محسوب می شوند، چون از آن دوران درخشان آثار جاودان و ماندنی فراوان باقی مانده است که می توان از کتاب ها و موسوعه های بزرگ فقهی مانند: کشف الغطا، مفتاح الکرامه، ریاض المسائل، مکاسب و را در فقه و در علم اصول کتاب هایی مانند: قوانین، فصول، ضوابط، حاشیه معالم شیخ محمدتقی اصفهانی و تعلیقات و شروح آن و فرائدالاصول را ذکر نمود. از مهمترین و نفیس ترین این کتاب ها می توان جواهرالکلام شیخ محمدحسن که در شرح شرائع الاسلام محقق است در فقه و فرائد شیخ مرتضی انصاری را در اصول نام برد.
مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی، در مورد ولادت او احتمال می دهد که ولادت او در سال 1200 یا 1202 در شهر نجف رخ داده باشد، با آن نشان که آغاز تالیف جواهر در 25 سالگی بوده است و برخی نوشته های کتاب را به استادش شیخ کاشف الغطا ارائه داده است و وفات استادش در سال 1228 بوده است از این رو بعید نمی شمارد که ولادت او در همان تاریخ مزبور بوده باشد.
در قرن سیزدهم، ریاست و مرجعیت شئون عمومی شیعه به صاحب جواهر منتهی گردید و او شایستگی کامل اداره این امر را داشته است با آن که در آن قرن علما و فقهای بزرگ دیگری نیز می زیسته اند ولی با توجه به عظمت و والایی مقام شیخ کسی در مقام معارضه یا رقابت با او برنخاسته است.
او تکمیل کننده حرکت علمی و فقهی جدیدی بود که اساس آن توسط علامه وحید بهبهانی در کربلا، پایه گذاری گردید پس از آن که مدت طولانی در قرن 11 و 12 حوزه های علمی به خاموشی و سستی گرائیده بود، در اثر حرکت و تلاش های مرحوم وحید بهبهانی و در عهد محقق والا مرحوم شریف العلما، متوفی 1254 تلاش ها به اوج خود رسید.
حوزه درسی او از امواج طلاب پژوهشگر موج می زد و بیش از هزار نفر در حوزه درسی او تلمذ می نمودند کافی است که بگوییم یکی از شاگردان آن حوزه استاد متاخرین، شیخ مرتضی انصاری بود ولی با وفات شریف العلما مازندرانی از موقعیت حوزه کربلا کاسته گردید. آنجا مرکزیت علمی خویش را از دست داد و انظار و افکار مردم و طلاب به حوزه علمیه نجف متوجه گردید و وجود صاحب جواهر، بزرگترین عامل این جذبه معنوی و علمی بود.
با جزم کامل می توان گفت که قرن سیزدهم هجری، یکی از قرون پرثمر و پربار علمی و فقهی در جهان اسلامی است شخصیت ها و فحول نامی علمی و فقهی به عرصه بروز و ظهور آمدند که نمونه ای از آن ها شیخ محمدحسن نجفی صاحب جواهر در فقه و شیخ مرتضی انصاری (متوفی 1281) در فقه و اصول بود و افرادی از مدرسه علمی این شخصیت ها به ظهور پیوستند که همیشه افتخار شاگردی این مکتب را داشتند، مانند آیت الله میرزا حسین نائینی (متوفی 1355) و آیت الله خراسانی، مازندرانی و غیرهم که همواره بر این شاگردی افتخار و مباهات داشته اند.
این تحولات بزرگ علمی و فقهی، مرهون امنیت و آسایش سیاسی موقتی بود که پس از آن همه برخوردها و مبارزات نظامی و سیاسی دو دولت عثمانی و ایران بر سر تصاحب عراق صورت گرفته بود و همانند عصر امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام بسیار کوتاه بود. پس از منازعات فراوان صلحی میان دو دولت عثمانی و ایران، با میانجی گری شخصیت اصلاح گر، عالم ربانی، شیخ موسی، نجل آل کاشف الغطا(متوفی 1241) صورت گرفت و اسیران عراقی از ایران پس گرفته شد و زائران ایرانی به زیارت عتبات عالیات شتافتند در این رفت و آمدها مسائل مالی و اقتصادی علما و مراجع عالی قدر تقلید مقیم کربلا نیز ترمیم گردید و حوزه های علمی فعالیت و نشاط خود را از سر گرفتند.در این دوران طلاب و مهاجرین و زائرین از هر سو به آن ناحیه رو می آوردند و نیازهای فکری و روحی خود را از خرمن علم و عرفان و از کانون آموزش و بینش اسلامی آن سیراب می ساختند.
محصول فقهی و علمی این نشاط ها، پدیدآمدن آثار بزرگ فکری بود که هر کدام به نوبت خود از ذخایر فکری و علمی اسلامی محسوب می شوند، چون از آن دوران درخشان آثار جاودان و ماندنی فراوان باقی مانده است که می توان از کتاب ها و موسوعه های بزرگ فقهی مانند: کشف الغطا، مفتاح الکرامه، ریاض المسائل، مکاسب و را در فقه و در علم اصول کتاب هایی مانند: قوانین، فصول، ضوابط، حاشیه معالم شیخ محمدتقی اصفهانی و تعلیقات و شروح آن و فرائدالاصول را ذکر نمود. از مهمترین و نفیس ترین این کتاب ها می توان جواهرالکلام شیخ محمدحسن که در شرح شرائع الاسلام محقق است در فقه و فرائد شیخ مرتضی انصاری را در اصول نام برد.
wikiahlb: صاحب_جواهر