صابونیه

لغت نامه دهخدا

( صابونیة ) صابونیة. [ نی ی َ ] ( ع اِ ) زوله. رجوع به زوله شود.

فرهنگ فارسی

۱ - منسوبه به صابون . ۲ - صابون فروش . ۳ - سازنده صابون . ۴ - پاکیزه شسته صابون زده . ۵ - شیرینیی است که از شکر سفید سازند . ۶ - نوعی زمرد تیره به رنگ صابون . ۷ - گیاهی است پایا از تیره میخکها که ارتفاعش بین ۴٠ تا ۸٠ سانتیمتر است . ساقه اش راست و برگهایش بزرگ و متقابل و دارای رنگ سبز زیبا است . گلهایش برگ و معطر و معمولا گلی رنگ ( گاهی سفید ) و شامل ۵ کاسبرگ به هم پیوسته و ۵ گلبرگ جدا و ۱٠ پرچم است . میوه اش کپسولی است و دانه هایش قرمز رنگند . این گیاه در اماکن مرطوب و گودالها و اراضی نمناک می روید . قسمت مورد استفاده اش برگ و ریشه است . برگ و ساقه صابونی دارای لعاب مخصوصی است که در آب کف می کند ( علت وجه تسمیه ) . ریشه و ساقه زیرزمینی این گیاه در تداوی به عنوان معرق و مدر و تصفیه کننده خون استعمال می شود . و در روماتیسم مزمن نیز سابقا آن را به کار می بردند. ریشه آن دارای یک ساپونین و صمغ و مقداری رزین است غاسول صابونیه عرق الحلاوه .

فرهنگ عمید

گیاهی از تیرۀ میخک ها با ساقۀ راست، برگ های بزرگ، و گل های سفید یا صورتی. ساقه و برگ آن دارای مادۀ لعابی است و در آب کف می کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس