صئی

لغت نامه دهخدا

صئی. [ ص َ / ص ِ / ص ُ ئی ی ] ( ع مص ) آوازکردن جوجه و عقرب. و فی المثل : یلدع و یصئی ؛ کسی را مثل زنند که ستم کند و شکوه آغازد. و منه جاء بما صأی و صمت ؛ ای بالمال الناطق و الصامت. منتهی الارب.

فرهنگ فارسی

آواز کردن جوجه و عقرب

پیشنهاد کاربران

بپرس