شیویدن


معنی انگلیسی:
vibrate

لغت نامه دهخدا

شیویدن. [ شی دَ ] ( مص ) مخلوط شدن. ( ناظم الاطباء ). آمیخته شدن. در هم شدن. ( فرهنگ فارسی معین ). || آمیختن و مخلوط کردن. ( ناظم الاطباء ). || لرزیدن. ( منتهی الارب ). رجوع به شیوانیدن شود.

فرهنگ عمید

۱. آمیختن، آمیخته شدن، مخلوط شدن.
۲. لرزیدن.

پیشنهاد کاربران

در گفتار لری به مَنای درهم آمیختن و به هم زدن به کار می رود. ( شیونیدن )
و هر چیزی که از حالت خود بیرون باشد ( شیوستن )
در مثل دیگ غذا را با کَمچه می شیوانند یا شیو می دهند.

بپرس