[ویکی فقه] شیوه ترجمه قرآن. اگر ما ترجمه را برگرداندن مطلبی از زبانی به زبان دیگر بدانیم متن ترجمه شده نسبت به زبان مقصد حکم تفسیر، شرح و توضیح دارد؛ بنابراین باید در ترجمه قالب زبان مقصد به گونه ای انتخاب شود که بتواند مفهوم مورد نظر زبان مبدا را افاده کند. این کار ممکن است سه گونه انجام شود: ترجمه تحت اللفظی، ترجمه آزاد، ترجمه تفسیری
به این صورت است که مترجم، به جای هر کلمه از زبان مبدا، کلمه ای از زبان مقصد را جایگزین می کند. جمله ها و ترکیب بندی های کلام را، یک به یک، کلمه به کلمه، تعویض و تبدیل می کند و تا پایان همین گونه ادامه می دهد. مثلا جمله اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بدین صورت ترجمه می شود: پناه می برم به خدا از شیطان رانده شده، بسم الله الرحمان الرحیم را به نام خدای بخشاینده مهربان ترجمه می کند. این گونه ترجمه بسیار دشوار است؛ زیرا یافتن کلمات همانند، با همان خصوصیات، در دو زبان مبدا و مقصد کار آسانی نیست و بیشتر مترجمان به همین دلیل دچار اشکال فراوان شده اند. به علاوه در بیشتر موارد اینچنین ترجمه ها نمی تواند کاملا اصل معنا را افاده کند و این، معلول نارسایی برخی کلمات در زبان مقصد است که به طور کامل نمی تواند معنای کلمات زبان مبدا را ایفاء کند. بگذریم از اینکه ترجمه تحت اللفظی زیبایی سخن و جذابی آن را نمی تواند منتقل کند؛ لذا می توان ترجمه تحت اللفظی را نارساترین اسلوب ترجمه دانست و مورد پسند محققان مخصوصا درباره کتب علمی نیست. همچنین این گونه ترجمه ها، در جمله های کوتاه امکان پذیر است، ولی اگر مطلب علمی باشد و سخن به درازا کشیده شود هرگز نمی تواند اصل مباحث و مسائل را بازگو کند.با توجه به اشکالاتی که به اختصار بیان شد، این شیوه ترجمه را باید به عنوان نارساترین ترجمه ها دانست. ترجمه تحت اللفظی در کلامی مانند قرآن، که بیشتر تعابیر وارده در آن، با انواع استعاره ها و تشبیه ها و کناره ها ایفا شده است، یا اصلا امکان پذیر نیست و یا به صورت مستهجن و زشتی نمودار می گردد؛ زیرا تشبیه و استعاره هر لغت مخصوص همان لغت است و نمی توان عین آن را در لغت دیگر به کار برد.اگر بخواهیم آیه ۲۹ سوره اسراء: و لا تجعل یدک مغلولة الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا را ترجمه تحت اللفظی کنیم به این صورت خواهد بود: هرگز دست خود بر گردن مبند و آن را از هم گشاده کاملا گشاده مدار، آنگاه نکوهیده و درمانده خواهی نشست. خواننده این ترجمه در حیرت خواهد ماند چرا خداوند از بستن دست به گردن و از گشاده نمودن دست منع کرده است، ولی باید توجه داشت که غل یدین در لغت عرب کنایه از بخل ورزیدن و بسط یدین کنایه از سخاوت است.
ترجمه آزاد
در این روش مترجم سعی می کند معنایی را از قالبی به قالب دیگر بریزد تا معنای مقصود کاملا ادا شود؛ یعنی بی کم و کاست مراد متکلم برگردانده شود و حتی المقدور الفاظ و کلمات متن اصلی و ترجمه مطابق هم و جایگزین هم باشد و در صورتی که امکان نداشته باشد، دست به تقدیم و تاخیر و کم و زیاد کردن برخی عبارات می زند. چه بسا یک یا چند کلمه بر عبارت می افزاید (نه چندان زیاد) تا معنا به خوبی روشن شود. این گونه ترجمه را ترجمه معنوی نیز می گویند؛ زیرا بیشتر سعی بر انتقال کامل مفاهیم است نه تطابق لفظی؛ بنابراین در این گونه ترجمه، تا زمانی که معنا آسیب نبیند، مترجم به نظم و ترتیب اصل التزامی ندارد. در ترجمه بیشتر کتاب های علمی، این سبک و اسلوب رعایت شده است؛ این اسلوب پسندیده ترین اسلوب های ترجمه است و حق امانت را کاملا رعایت کرده است؛ زیرا مقصود صاحب کتاب همان معانی و مطالبی است که برای استفاده کنندگان بیان داشته، خواه به زبان خود کتاب باشد یا زبان دیگر.شیخ محمد بهاء الدین عاملی (متوفای ۱۰۳۱) به نقل از صفدی می گوید: ترجمه دو روش دارد:یکی روش یوحنا بن بطریق و ابن ناعمه حمصی، و آن اینکه هر کلمه از کلمات متن اصلی در نظر گرفته شود تا لفظی که هم معنای آن است آورده شود، سپس به کلمه دیگر به همین نحو پرداخته شود تا جمله ای که ترجمه می شود به پایان برسد. این روش به دو دلیل ناپسند است:۱. گاه در زبان دوم لفظی که کاملا معادل لفظ موجود در متن اصلی باشد پیدا نمی شود؛ از این رو به ناچار همان لفظ زبان اول، در ترجمه آورده می شود بدون اینکه امکان تغییر آن وجود داشته باشد. به همین دلیل، الفاظ بیگانه یونانی، در میان اصطلاحات علومی که به عربی ترجمه شده، فراوان یافت می شود؛۲. ویژگی های ترکیب کلام در جملات خبری و انشائی و نیز در مجاز و استعاره و مانند آنها، در زبان های مختلف، متفاوت است. بنابراین ترجمه تحت اللفظی گاهی در رساندن اصل مراد، خلل به وجود می آورد.روش دوم، روش حنین بن اسحاق و جوهری است، و آن این است که مترجم، تمام جمله را در نظر بگیرد و معنای آن را در ذهن خود مشخص سازد، آنگاه در زبان دوم جمله ای بسازد که در رساندن آن معنا همانند جمله متن اصلی باشد؛ خواه الفاظ مساوی باشند یا نه؛ این روش بیشتر مورد پسند است از این رو کتاب های حنین بن اسحاق جز در علوم ریاضی احتیاج به بازنگری ندارد، چون به ریاضیات آشنا نبود، بر خلاف کتاب های مربوط به طب و منطق و طبیعیات و الهیات که هرچه در این زمینه ها به عربی ترجمه کرده، نیازی به اصلاح ندارد.
ترجمه تفسیری
مترجم به شرح و بسط مطالب می پردازد منتها به زبان دیگر غیر از زبان اصل، مانند تفاسیر فارسی یا دیگر زبان ها نسبت به قرآن کریم.خلاصه ترجمه کاملا تحت اللفظی هرگز مطلوب نیست؛ زیرا در عبارات طولانی و کتاب های علمی اصلا امکان ندارد. ترجمه تفسیری محض نیز از حد ترجمه بیرون است و ترجمه خوبی تلقی نمی شود. بنابراین ترجمه آزاد ترجمه مرغوب و مطلوبی خواهد بود. حال آنکه متاسفانه بیشتر ترجمه های قرآن کریم در گذشته و حال، یا ترجمه تحت اللفظی بوده است یا ترجمه تفسیری.
به این صورت است که مترجم، به جای هر کلمه از زبان مبدا، کلمه ای از زبان مقصد را جایگزین می کند. جمله ها و ترکیب بندی های کلام را، یک به یک، کلمه به کلمه، تعویض و تبدیل می کند و تا پایان همین گونه ادامه می دهد. مثلا جمله اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بدین صورت ترجمه می شود: پناه می برم به خدا از شیطان رانده شده، بسم الله الرحمان الرحیم را به نام خدای بخشاینده مهربان ترجمه می کند. این گونه ترجمه بسیار دشوار است؛ زیرا یافتن کلمات همانند، با همان خصوصیات، در دو زبان مبدا و مقصد کار آسانی نیست و بیشتر مترجمان به همین دلیل دچار اشکال فراوان شده اند. به علاوه در بیشتر موارد اینچنین ترجمه ها نمی تواند کاملا اصل معنا را افاده کند و این، معلول نارسایی برخی کلمات در زبان مقصد است که به طور کامل نمی تواند معنای کلمات زبان مبدا را ایفاء کند. بگذریم از اینکه ترجمه تحت اللفظی زیبایی سخن و جذابی آن را نمی تواند منتقل کند؛ لذا می توان ترجمه تحت اللفظی را نارساترین اسلوب ترجمه دانست و مورد پسند محققان مخصوصا درباره کتب علمی نیست. همچنین این گونه ترجمه ها، در جمله های کوتاه امکان پذیر است، ولی اگر مطلب علمی باشد و سخن به درازا کشیده شود هرگز نمی تواند اصل مباحث و مسائل را بازگو کند.با توجه به اشکالاتی که به اختصار بیان شد، این شیوه ترجمه را باید به عنوان نارساترین ترجمه ها دانست. ترجمه تحت اللفظی در کلامی مانند قرآن، که بیشتر تعابیر وارده در آن، با انواع استعاره ها و تشبیه ها و کناره ها ایفا شده است، یا اصلا امکان پذیر نیست و یا به صورت مستهجن و زشتی نمودار می گردد؛ زیرا تشبیه و استعاره هر لغت مخصوص همان لغت است و نمی توان عین آن را در لغت دیگر به کار برد.اگر بخواهیم آیه ۲۹ سوره اسراء: و لا تجعل یدک مغلولة الی عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا را ترجمه تحت اللفظی کنیم به این صورت خواهد بود: هرگز دست خود بر گردن مبند و آن را از هم گشاده کاملا گشاده مدار، آنگاه نکوهیده و درمانده خواهی نشست. خواننده این ترجمه در حیرت خواهد ماند چرا خداوند از بستن دست به گردن و از گشاده نمودن دست منع کرده است، ولی باید توجه داشت که غل یدین در لغت عرب کنایه از بخل ورزیدن و بسط یدین کنایه از سخاوت است.
ترجمه آزاد
در این روش مترجم سعی می کند معنایی را از قالبی به قالب دیگر بریزد تا معنای مقصود کاملا ادا شود؛ یعنی بی کم و کاست مراد متکلم برگردانده شود و حتی المقدور الفاظ و کلمات متن اصلی و ترجمه مطابق هم و جایگزین هم باشد و در صورتی که امکان نداشته باشد، دست به تقدیم و تاخیر و کم و زیاد کردن برخی عبارات می زند. چه بسا یک یا چند کلمه بر عبارت می افزاید (نه چندان زیاد) تا معنا به خوبی روشن شود. این گونه ترجمه را ترجمه معنوی نیز می گویند؛ زیرا بیشتر سعی بر انتقال کامل مفاهیم است نه تطابق لفظی؛ بنابراین در این گونه ترجمه، تا زمانی که معنا آسیب نبیند، مترجم به نظم و ترتیب اصل التزامی ندارد. در ترجمه بیشتر کتاب های علمی، این سبک و اسلوب رعایت شده است؛ این اسلوب پسندیده ترین اسلوب های ترجمه است و حق امانت را کاملا رعایت کرده است؛ زیرا مقصود صاحب کتاب همان معانی و مطالبی است که برای استفاده کنندگان بیان داشته، خواه به زبان خود کتاب باشد یا زبان دیگر.شیخ محمد بهاء الدین عاملی (متوفای ۱۰۳۱) به نقل از صفدی می گوید: ترجمه دو روش دارد:یکی روش یوحنا بن بطریق و ابن ناعمه حمصی، و آن اینکه هر کلمه از کلمات متن اصلی در نظر گرفته شود تا لفظی که هم معنای آن است آورده شود، سپس به کلمه دیگر به همین نحو پرداخته شود تا جمله ای که ترجمه می شود به پایان برسد. این روش به دو دلیل ناپسند است:۱. گاه در زبان دوم لفظی که کاملا معادل لفظ موجود در متن اصلی باشد پیدا نمی شود؛ از این رو به ناچار همان لفظ زبان اول، در ترجمه آورده می شود بدون اینکه امکان تغییر آن وجود داشته باشد. به همین دلیل، الفاظ بیگانه یونانی، در میان اصطلاحات علومی که به عربی ترجمه شده، فراوان یافت می شود؛۲. ویژگی های ترکیب کلام در جملات خبری و انشائی و نیز در مجاز و استعاره و مانند آنها، در زبان های مختلف، متفاوت است. بنابراین ترجمه تحت اللفظی گاهی در رساندن اصل مراد، خلل به وجود می آورد.روش دوم، روش حنین بن اسحاق و جوهری است، و آن این است که مترجم، تمام جمله را در نظر بگیرد و معنای آن را در ذهن خود مشخص سازد، آنگاه در زبان دوم جمله ای بسازد که در رساندن آن معنا همانند جمله متن اصلی باشد؛ خواه الفاظ مساوی باشند یا نه؛ این روش بیشتر مورد پسند است از این رو کتاب های حنین بن اسحاق جز در علوم ریاضی احتیاج به بازنگری ندارد، چون به ریاضیات آشنا نبود، بر خلاف کتاب های مربوط به طب و منطق و طبیعیات و الهیات که هرچه در این زمینه ها به عربی ترجمه کرده، نیازی به اصلاح ندارد.
ترجمه تفسیری
مترجم به شرح و بسط مطالب می پردازد منتها به زبان دیگر غیر از زبان اصل، مانند تفاسیر فارسی یا دیگر زبان ها نسبت به قرآن کریم.خلاصه ترجمه کاملا تحت اللفظی هرگز مطلوب نیست؛ زیرا در عبارات طولانی و کتاب های علمی اصلا امکان ندارد. ترجمه تفسیری محض نیز از حد ترجمه بیرون است و ترجمه خوبی تلقی نمی شود. بنابراین ترجمه آزاد ترجمه مرغوب و مطلوبی خواهد بود. حال آنکه متاسفانه بیشتر ترجمه های قرآن کریم در گذشته و حال، یا ترجمه تحت اللفظی بوده است یا ترجمه تفسیری.
wikifeqh: شیوه_ترجمه_قرآن