شیوانیدن

لغت نامه دهخدا

شیوانیدن. [ شی دَ ] ( مص ) شیواندن. آمیختن و مخلوط کردن و بر هم زدن. || خمیر کردن و آمیختن آرد گندم و جز آن رادر آب. || رزانیدن. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از آنندراج ). رجوع به شیوان و شیوانیدن شود.

فرهنگ فارسی

۱ - آمیختن برهم زدن ( عموما ) . ۲ - آرد گندم و مانند آن را در آب و امثال وی آمیختن ( خصوصا ) . ۳ - لرزانیدن .

فرهنگ معین

(دَ ) (مص م . ) نک شیبانیدن .

فرهنگ عمید

= شیبانیدن

پیشنهاد کاربران

در گفتار لری به مَنای درهم آمیختن و به هم زدن به کار می رود. ( شیونیدن )
و هر چیزی که از حالت خود بیرون باشد ( شیوستن )
در مثل دیگ غذا را با کَمچه می شیوانند یا شیو می دهند.

در زیست شناسی میتواند به جای واژه هیبریدیزاسیون به معنای دو رگه سازی یا دو رگه زایی که همان آمیزش گونه های مختلف زیستی و به دست آمدن گونه های دو رگه یا "شیوان" است به کار رود.

بپرس