شیواندن. [ شی دَ ] ( مص )شیوانیدن. آمیختن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شیوانیدن شود. || شیار کردن. ( یادداشت مؤلف ).- برشیواندن ؛ شیار کردن. شخم زدن. ( یادداشت مؤلف ) : گفت این گندم بر زمین بیفشان وزمین برشیوان و دانه به خاک بپوشان. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ج 2 ص 379 ).