شیوان

لغت نامه دهخدا

شیوان. [ شی ] ( نف ) آمیخته و برهم زده. || لرزان. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).

فرهنگ فارسی

آمیخته و بر هم زده یا لرزان .

فرهنگ عمید

۱. آمیخته و برهم.
۲. لرزان.

پیشنهاد کاربران

شیو یعنی به هم زدن. حالا شیون یعنی عزا و ( به هم زدن شادی هست ) شیوان یا شیونی یعنی به هم زدن. حالا چه وسایل خانه باشد چه حال ادم. و. . . اینها برای زبان لری بختیاری هستن و فکنم در زبان لری لکی و لری خرمابادی و لری جنوبی وجود داشته باشن
کسی که خیلی شیوا و فصیح صحبت میکنه و الف و نون آخر تاکیدی هست
خوش گام نیک قدم
در زیست شناسی میتواند به معنای دو رگه یا هیبرید به کار رود

بپرس