شیوا
/SivA/
مترادف شیوا: بلیغ، رسا، روان، فصیح، گویا
متضاد شیوا: نارسا
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: واضح و دلنشین، فصیح، خوب، یکی از سه خدای بزرگ آیین هندو، ویژگی سخنی که به زیبای و با فصاحت بیان شده باشد، شمرده و واضح و دلنشین، نغز، که نماینده ی مرگ و تجدید حیات است، بلیغ
برچسب ها: اسم، اسم با ش، اسم دختر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
گشتم از یمن مدحت شه دین
در سخن بس تبستغ و شیوا.
منجیک.
شیوا. [ شی ] ( اِخ ) سومین تشخص تثلیث هندی ، خدای مخرب. ( فرهنگ فارسی معین ).
شیوا. [ شی ] ( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان لاهیجان. آب از نهر کیاجو از سفیدرود. سکنه آن 301 تن. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
فرهنگ فارسی
بلیغ، شیوایی:فصاحت، بلاغت
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۱. در آیین هندوئیسم، خدای مخرب و مظهر انهدام که معمولاً او را به صورت مردی عبوس نمایش می دهند.
۲. آیین پرستش شیوا که یکی از سه صورت مهم آیین کنونی هندوئیسم را تشکیل می دهد.
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
شیوا (لاهیجان). شیوا یک روستا در ایران است که در دهستان لفمجان واقع شده است. [ ۱] شیوا ۲۰۴ نفر جمعیت دارد.
wiki: شیوا (لاهیجان)
شیوا (مورتال کامبت). شیوا ( انگلیسی: Sheeva ) یک شخصیت خیالی از مجموعه مورتال کامبت می باشد که توسط استودیو ندررلم/میدوی گیمز ساخته شده است. او برای اولین بار در مورتال کامبت ۳ ( ۱۹۹۵ ) ظاهر شد، او یکی از گونه های شوکان است که از قلمرو اخروی اوت ورلد مانند گورو و کینتارو ساخته شده است. او در حالی که نفرت تلخی از موتارو، از دشمنان قسم خورده شوکان، قنطورس، داشت، به عنوان محافظ شخصی ملکه شاهنشاهی اوت ورلد، سیندل خدمت کرده است. در راه اندازی مجدد سال ۲۰۱۱، نقش او در خط داستانی نقش محافظ و زندانبان کان است که سونیا بلید و کیتانا را در موارد جداگانه اسیر می کند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: شیوا (مورتال کامبت)
دانشنامه آزاد فارسی
شیوا (Shiva)
(یا: سیوا، در سانسکریت به معنی خجسته و سعادتمند) سومین خدای بزرگ از تثلیث آیین هندو، در کنار برهما و ویشنو. شیوا در مقام مَهادِوا (خداوندگار بزرگ) خدای مرگ و تجدید حیات پس از مرگ است و لینگام قضیب شکلْ نماد اوست. شیوا هرچه را که در مقام مهاکالا (زمان بزرگ) نابود می کند از نو به حال اول باز می گرداند. پیکرۀ او را اغلب در قالب نَتَراجَه در حال اجرای رقص جهانی زاینده اش می سازند. همسر یا شاکتی (وجه زنانۀ) او پاروَتی است که به دورگا یا کالی نیز شهرت دارد.
(یا: سیوا، در سانسکریت به معنی خجسته و سعادتمند) سومین خدای بزرگ از تثلیث آیین هندو، در کنار برهما و ویشنو. شیوا در مقام مَهادِوا (خداوندگار بزرگ) خدای مرگ و تجدید حیات پس از مرگ است و لینگام قضیب شکلْ نماد اوست. شیوا هرچه را که در مقام مهاکالا (زمان بزرگ) نابود می کند از نو به حال اول باز می گرداند. پیکرۀ او را اغلب در قالب نَتَراجَه در حال اجرای رقص جهانی زاینده اش می سازند. همسر یا شاکتی (وجه زنانۀ) او پاروَتی است که به دورگا یا کالی نیز شهرت دارد.
wikijoo: شیوا
جدول کلمات
مترادف ها
سخنگو، سخن آرا، سلیس، فصیح، سخنور، شیوا، خوش زبان
پیشنهاد کاربران
شیوا=پسندیده=زیبا=فرزند برومند عبدالخالق رحمانی استان خراسان رضوی شهرستان مشهد مقدس
یک از چپان شیوا میتواند این باشد کسی که شیوه مدار و قانونمند است و این واژه ساخته از شیو یا شیوه و پسوند آ است همان پسوندی که در ته واژگانی چون دانا پایا مانا پویا کانا رانا و گویا هم هست
شیوا یا شیوانا ( سانسکریت: शिव به معنی نیک اختر یا فرخ پی ) یکی از بلندپایه ترین ایزدان آئین هندو است. شیوا خدای نگهدار آسمان و زمین، نابودکننده اهریمنان، بخشاینده گناهان و بسیار کننده روزیست. تجسم جسمانی شیوا بر روی زمین حضرت شیوانای بزرگ میباشد
... [مشاهده متن کامل]
نام شیوا به هیچ وجه در وداهای سانسکریت ذکر نشده است.
برعکس ویشنو که در متون کهن، به عنوان عضوی از گروه خدایان، و خدایی علاقه مند به انسان ظاهر می شود، شیوا به صورت بیگانه ای تاریک و دیوسان است که به تمامی در تضاد با سایر خدایان و انسان قرار می گیرد. نیای ودایی او رودْرا است که پاراجاپاتی را به خاطر زنای با محارم، پادافراه می کند. رودرا خدای برهوت، خدای حیات وحش و جنگل ها، خدای ستیغ کوه ها، خدای تقاطع های خطرناک است؛ به وی که در مناطق مختلف، و به صورت جداگانه پرستیده می شود سهمی از قربانی های ودایی داده نمی شود. زمانی که خدایان برای نخستین بار قربانی کردند، رودرا، از سهم قربانی محروم شد، و سپس او در طی حمله ای آن ها را مجبور ساخت، که سهمی به وی اختصاص دهند و سروری حیات وحش را به او ببخشند.
این اسطوره، در هندوگرایی، به صورتی ناخواسته و تحلیل ناپذیر، در عصر پسا - ودایی، بارها تکرار می شود. شیوا با ساتی، دختر داکشا ازدواج می کند؛ داکشا مراسم قربانی را بدون دعوت نمودن از شیوا انجام می دهد، و ساتی به خاطر بی آبرویی که پدر بر او وارد آورده بود، خودکشی می کند. وی در آتش قربانی می شود و به عنوان اولین مفهوم برای سنت ساتی ( رسم سوزاندن بیوه ها ) قربانی می گردد. سپس، شیوا رسم قربانی را ممنوع ساخت، داکشا را گردن زد و کلّه وی را در آتش انداخت. هنگامی که خدایان در پیشگاه او به خاک افتادند و از وی طلب بخشش کردند، شیوا قربانی را دوباره پس داد و داکشا را زنده ساخت. بدین ترتیب، شیوا که از سهم قربانی محروم شده بود، قربانی کردن خود را اجرا نمود و سرانجام، در کنار خدایان جای گرفت.
چشم سوم شیوا که بر پیشانی او قرار گرفته، چشم عقل است که آن را با نام «بیندی - bindi» می شناسند. این چشم ورای ظاهر را می نگرد. همچنین آنطور که در اذهان عمومی نقش بسته است، این چشم سوم با انرژی خاص شیوا که عوامل و گناهان اهریمن را نابود می کند نیز رابطه دارد.
شیوا از مرگ مبری است و اغلب بعنوان حامی در مواقع اضطراب شناخته می شود. او در ازای تندرستی جهان، زهر هلاهل را دارا است که تحت تسلط شیوا درآمده است.
... [مشاهده متن کامل]
نام شیوا به هیچ وجه در وداهای سانسکریت ذکر نشده است.
برعکس ویشنو که در متون کهن، به عنوان عضوی از گروه خدایان، و خدایی علاقه مند به انسان ظاهر می شود، شیوا به صورت بیگانه ای تاریک و دیوسان است که به تمامی در تضاد با سایر خدایان و انسان قرار می گیرد. نیای ودایی او رودْرا است که پاراجاپاتی را به خاطر زنای با محارم، پادافراه می کند. رودرا خدای برهوت، خدای حیات وحش و جنگل ها، خدای ستیغ کوه ها، خدای تقاطع های خطرناک است؛ به وی که در مناطق مختلف، و به صورت جداگانه پرستیده می شود سهمی از قربانی های ودایی داده نمی شود. زمانی که خدایان برای نخستین بار قربانی کردند، رودرا، از سهم قربانی محروم شد، و سپس او در طی حمله ای آن ها را مجبور ساخت، که سهمی به وی اختصاص دهند و سروری حیات وحش را به او ببخشند.
این اسطوره، در هندوگرایی، به صورتی ناخواسته و تحلیل ناپذیر، در عصر پسا - ودایی، بارها تکرار می شود. شیوا با ساتی، دختر داکشا ازدواج می کند؛ داکشا مراسم قربانی را بدون دعوت نمودن از شیوا انجام می دهد، و ساتی به خاطر بی آبرویی که پدر بر او وارد آورده بود، خودکشی می کند. وی در آتش قربانی می شود و به عنوان اولین مفهوم برای سنت ساتی ( رسم سوزاندن بیوه ها ) قربانی می گردد. سپس، شیوا رسم قربانی را ممنوع ساخت، داکشا را گردن زد و کلّه وی را در آتش انداخت. هنگامی که خدایان در پیشگاه او به خاک افتادند و از وی طلب بخشش کردند، شیوا قربانی را دوباره پس داد و داکشا را زنده ساخت. بدین ترتیب، شیوا که از سهم قربانی محروم شده بود، قربانی کردن خود را اجرا نمود و سرانجام، در کنار خدایان جای گرفت.
چشم سوم شیوا که بر پیشانی او قرار گرفته، چشم عقل است که آن را با نام «بیندی - bindi» می شناسند. این چشم ورای ظاهر را می نگرد. همچنین آنطور که در اذهان عمومی نقش بسته است، این چشم سوم با انرژی خاص شیوا که عوامل و گناهان اهریمن را نابود می کند نیز رابطه دارد.
شیوا از مرگ مبری است و اغلب بعنوان حامی در مواقع اضطراب شناخته می شود. او در ازای تندرستی جهان، زهر هلاهل را دارا است که تحت تسلط شیوا درآمده است.
شیوا همان برهمن بزرگ است. شیوا همه چیز است و درواقع در همه چیز حضور دارد. شیوا آفریننده همه چیز؛نگاهدارنده همه چیز، نابودگر، آشکارکننده، پنهان کننده همه چیز است. برهما جلوه ی آفریننده شیوا و "ویشنو" جلوه نگهدارنده اوست. شیوا خدای از بین بردن است زیرا دوست دارد دوباره بیآفریند.
... [مشاهده متن کامل]
جامی است که عقل آفرین می زندش
صدبوسه ز مهر بر جبین می زندش
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف
می سازد و باز بر زمین می زندش
... [مشاهده متن کامل]
جامی است که عقل آفرین می زندش
صدبوسه ز مهر بر جبین می زندش
این کوزه گر دهر چنین جام لطیف
می سازد و باز بر زمین می زندش
1 - شیوا ( برای سخن ) ؛ این واژه که همتای عربی آن بلیغ است ( فصیح برای نوشته به کار می رود و در پارسی رسا گویند ) در پهلوی شِپاک گفته می شده و به معنی پایین آوردن سطح سخن است به گونه ای که برای همگان فهمیدنی باشد؛ به عبارت دیگر گفتاری که برای همگان است ( نه گروه ویژه ای مانند شاعران، نویسندگان، استادان، دانشجویان و. . . ) و می تواند شنوندگان را هم از نظر زیبایی سخن و هم گیرایی با گزینش بهترین و موثرترین واژه ها و نیز آهنگ سخن و هم درک خرسند سازد.
... [مشاهده متن کامل]
( فرهنگ واژه های پهلوی بهرام فره وشی )
( https://www. cnrtl. fr/definition/eloquence ) .
2 - شیوا ( برترین خدای ودا در هند باستان ) این نام در سنسکریت صیوه śiva ( سودمند ) نوشته و خوانده می شود که برخی مترجمان آن را شیوا نوشته اند که نادرست است. در افسانه آریایی های مقیم هند، صیوه عنوان خدایی است به نام رودره Rudra ( گریاننده ) که ایزد تندباد است و در پایان جهان، هستی را نابود می کند. نخستین همسر او، سَتِی Satey ( زن شایسته ) بود که چون او را برای برگزاری کُریانی ( قربانی ) برای ویشنو Viŝṇu ( ماندگار ) دعوت نکرده بودند، از این رو آن را سرشکستگی دانست و خود را نابود کرد؛ صیوه که از درد مرگ او دیوانه شده بود، پیکرش را به جهان آورد و ریزه های اندامش را در محراب ایزدکده ها پراکنده کرد؛ بعدها با دختری ازدواج کرد که روح ستی در پیکر او بود و به او دختر کوهستان ( پاروتی Pārvatey ) می گفتند و نیروی بیکرانی داشت. صیوه از او دارای دو پسر شد به نام های گنصه Ganeśa ( سر گروه شاگردان ) و سکنده Skanda ( جهش کننده که ایرانیان به او اسکندر گفتند و نامش را بر روی الکساندر مقدونی گذاشتند ) .
پس صیوه نامی پسرانه بوده و درست آن یوده که سیوه می نوشتند و نه شیوا.
Heritage du Sanskrit. Dictionnaire sanskrit - francais. Gerard Huet
... [مشاهده متن کامل]
( فرهنگ واژه های پهلوی بهرام فره وشی )
2 - شیوا ( برترین خدای ودا در هند باستان ) این نام در سنسکریت صیوه śiva ( سودمند ) نوشته و خوانده می شود که برخی مترجمان آن را شیوا نوشته اند که نادرست است. در افسانه آریایی های مقیم هند، صیوه عنوان خدایی است به نام رودره Rudra ( گریاننده ) که ایزد تندباد است و در پایان جهان، هستی را نابود می کند. نخستین همسر او، سَتِی Satey ( زن شایسته ) بود که چون او را برای برگزاری کُریانی ( قربانی ) برای ویشنو Viŝṇu ( ماندگار ) دعوت نکرده بودند، از این رو آن را سرشکستگی دانست و خود را نابود کرد؛ صیوه که از درد مرگ او دیوانه شده بود، پیکرش را به جهان آورد و ریزه های اندامش را در محراب ایزدکده ها پراکنده کرد؛ بعدها با دختری ازدواج کرد که روح ستی در پیکر او بود و به او دختر کوهستان ( پاروتی Pārvatey ) می گفتند و نیروی بیکرانی داشت. صیوه از او دارای دو پسر شد به نام های گنصه Ganeśa ( سر گروه شاگردان ) و سکنده Skanda ( جهش کننده که ایرانیان به او اسکندر گفتند و نامش را بر روی الکساندر مقدونی گذاشتند ) .
پس صیوه نامی پسرانه بوده و درست آن یوده که سیوه می نوشتند و نه شیوا.
من سفر به کشور هند و مصر و داشتم اسم شیوا در کشور هند در اصل ریشه شاهنشاهی داره و تندیس بسیار زیبایی داره و نماد قدرت و زیباییشونه و در کشور مصر ستی یکی از پادشاهان مصر است که عاشق پیشه زنی بوده به نام شیوا که عشق شون زبان زد بوده که مومیایی شیوا در یکی از مقبره های مصر نگه داری میشه
من سفر به هند و مصر داشتم در هند اسم شیوا در اصل ریشه شاهنشاهی دارد و در این کشور شیوا رو به عنوان یک خدای بزرگ و تندیس بسیار زیبا دارد و در کشور مصر پادشاهی به نام ستی بوده که عاشق پیشه زنی بوده به نام
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
شیوا و مومیایی شیوا رو در معبد مصر میتونید ببینید خیلی زیباست و داستان زندگی بسیار عاشقانه ای دارد
بلای جان جیق جیقو عشققق دوست داشتنی
اومدم معنی اسممو بخونم اشکام ریخت
چقد که شیوارو قشنگ توصیف کردین ❤️
چقد که شیوارو قشنگ توصیف کردین ❤️
بلای جون افت اعصاب
شیوا
شیوا = زیبا، رسا، پسندیده.
شیوا = نو آور که کهنه را از بین میبرد.
شیوا خدای دین سناتن درما که از کهنه گری دلگیر میگردد و چشم سومش باز میشود و کهنه را از بین میبرد و جایش نو میآفریند.
... [مشاهده متن کامل]
به زبان نوین جهان کنونی. !
شیوا ( داول و یا مودل ساز ) که مودل جدید تولید میکند.
اشور = دروازه فروزندگی، دروازه جاودانگی.
شیوا اشور است.
شیوا = زیبا، رسا، پسندیده.
شیوا = نو آور که کهنه را از بین میبرد.
شیوا خدای دین سناتن درما که از کهنه گری دلگیر میگردد و چشم سومش باز میشود و کهنه را از بین میبرد و جایش نو میآفریند.
... [مشاهده متن کامل]
به زبان نوین جهان کنونی. !
شیوا ( داول و یا مودل ساز ) که مودل جدید تولید میکند.
اشور = دروازه فروزندگی، دروازه جاودانگی.
شیوا اشور است.
شیوا اسمی قدیمی ولی پر طرفتار
من خودم شیوا هستم خواهرم شیما و برادرم شایان
مادرم شیدا بخاطر این بابام همیشه اسمامونو قاطی میکنه
من خودم شیوا هستم خواهرم شیما و برادرم شایان
مادرم شیدا بخاطر این بابام همیشه اسمامونو قاطی میکنه
اسم شیوا خیلی دلنشین است این اسم را خیلی دوست دارم و عاشق این هستم و همینطور که شاید بعضیا ندونن این اسم معنای خواستی دارد مثل رسا ، ، واضح صحبت کردن
من شیوا هستم و معنی اسمم سه تا از خدا های آیین هند است و گویا فصیح است
مصدر شیویدن، بن گذشته شیوید، بن حال شیو
نوع فعل گروه یکم از نوع کاهش ید از بن گذشته برای ساخت بن حال همانند ریسیدن، ریسید، ریس
پس اینم شیویدن، شیوید، شیو و واژه ی شیوا از افزودن پسوند ا به شیو ساخته شده است.
نوع فعل گروه یکم از نوع کاهش ید از بن گذشته برای ساخت بن حال همانند ریسیدن، ریسید، ریس
پس اینم شیویدن، شیوید، شیو و واژه ی شیوا از افزودن پسوند ا به شیو ساخته شده است.
: ) معنیش که خیلی زیباست ولی یکی که تو زندگیمه با این اسم واقعا شجاع و قوی و سخت کوش و غیور وخیلی مهربون : ) اصلا کلا انگار یه فرشتس فرشته ای به نام شیوا : ) هعب حسودیم شدش به شمایی که باهاش هم نامین
من خودم اسمم شیواست و خواهرم اسمش شیداس و حتی مامانمم اسم ما رو قاطی میکنه
روان گفتار. [ رَ گ ُ ] ( ص مرکب ) آنکه سخنش فصیح و سلس باشد. آنکه سخنان منسجم و شیوا تواند گفت ، و در بیت ذیل بمعنی سخن گوینده و ناطق است : بگویی حال و بازآری جوابم که خاموش روان گفتاری ای باد. خاقانی .
اونقدری زیباست که حتی خودم از گفتن مداوم اسمم خسته نمیشم و ی اسم نیرو بخش
شیوا ب معنی رسا. خدای هندی ها دلسوز. . . .
❤️😍
❤️😍
بنظر من شیوا یعنی
آرامش، دلخوش، عشق، نفس، زندگی، خونه تو رگها، لطافت، مهربون، تلاشگر، معطر، انعطافپذیر،
هدفمند، شیو ا یعنی همه چی
( توزندگی یدونه شیوا لازمه )
آرامش، دلخوش، عشق، نفس، زندگی، خونه تو رگها، لطافت، مهربون، تلاشگر، معطر، انعطافپذیر،
هدفمند، شیو ا یعنی همه چی
( توزندگی یدونه شیوا لازمه )
کی ازاین اسم بدش میاد. . .
اسم زندایی من شیوا هست
بزرگترین زندایی منه
بزرگترین زندایی منه
سیما در گویش لری و لکی به گونه شیوا گفته میشود و این گویه از شیوه های پارسی باستان است
شیوا در گویش لری بختیاری و شیوه در گویش های لری و لکی به معنای چهره، رو، صورت، سیما است.
خوش ببان
رسا
دلنشین ''
اسم منم شیواست
واقعا اسمم خیلی دوست دارم 😊
دلنشین ''
اسم منم شیواست
واقعا اسمم خیلی دوست دارم 😊
شیوا یعنی واضح و رسا اسممو خیلی دوست دارم چون مادر بزرگم قبل از به دنیا اومدنم روم گذاشته
دوست داشتنی
شیوا یعنی خاص و بی همتا. رسا و فصیح. زیبا و بی نقص
اسم دخترام شیوا شیدا وپسرم شایان . اسمایی حرف ش دارن دلنشین ورویایی هستند
اسم منم شیواس شیوا معنیش یعنی رسا روان
شیوا ینی، خوش زبان، فصیح و بلیغ، خدای هندی، رسا. . . . اسم منم شیواست 😍😀
دلسوز ، مهربان ، دوست داشتنی، روان ، رسا
بلیغ، رسا، روان، فصیح، گویا، سلیس
اسم من شیوا ست و معنی اسم شیوا رسا ست
دلنشین ، خوش زبان، فصیح، رسا
الهه خورشید ، رسا، بلیغ
شیوا خوش اخلاق ودل سوزو مهربان و دوست داشتنی
سلیس
من خودم اسمم شیواس . . و صدای رسا و بسیار زیبا و تاثیر گذاری دارم ( بقیه بهم گفتن ) . . اسممو دوس دارم
خوش صدا و دلنشین البته شیطون
یعنی آرامش همیشه به همه کمک میکنه و مشاوره همه است
شیوا یعنی دلنشین دوست داشتنی
فرشته مهربان
شیوا یعنی دلنشین و زیبا . من خودم شیدا هستم دخترم شیوا
زیبا و دلنشین . من خودم شیدا هستم دخترم شیوا
بدون نقص. . . یکی از زیبا ترین اسم های دنیاست
رسا، دلنشین
شیوا یعنی ارام. . . .
شیوا Shiva - در یوگا، شیوا قابل مقایسه با سکوت درونی، بی صدایی، جنبۀ تجربۀ سرور انگیزِ نایل شده از طریق مراقبه و سایر تمرینات یوگا است. شیوا، بذر سکوتی است که همه چیز از آن آشکار شده و همه چیز به آن بازگشت
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
می کنند. در واقع ترکیبی از سکوت درونی ( شیوا ) و انرژی سرور انگیز و جنبشی ( کوندالینی / شاکتی ) در بدن است که در سیستم اعصاب انسان، ایجاد گرِ روشن بینی می شود. در آیین هندو، شیوا مظهر سه گانگیِ ( تثلیث ) : براهما ( آفریننده ) ، ویشنو ( محافظت کننده ) و شیوا ( نابود کننده ) است و نقشی بزرگ در میراث و رسوم این فرهنگ بازی می کند. در مسیحیت این واژه معادل خدای پدر است.
شیوا یعنی رسا - بلیغ - فصیح - زیبا - بی همتا و اسمی روئیایی و. . .
واضح. روشن. زیبا. خواص. با معنی
خوش سخن
یکی از شخصیت های مورتال کامبت
خاص رویای زیبا وتک
رسا بی همتا اسم مامانمم اینه و خیلی اسم قشنگیه
رسا، گویا
فصیح ، بلیغ، آشکار، روشن، واضح، رسا، گویا، روان
شیوا اسمی رویایی
شیوا به معنای خوشگل ، رسا
عااالیه
رسا ، واضح
من که عاشق اسممم
رسا ، واضح
من که عاشق اسممم
دلسوز مهربان خوش شانس رسا
خدای بزرگ آفرین
رسا
رسا
همسر من اسمش شیوا و عاشقشم وب نظر من بهترین اسم اسم شیواست
خدای بزرگ افریننده و البته سخنی زیبا و دلنشین
واضح و دلنشین
بلند مرتبه و دلنشین والبته دلسوز
فصیح
گویا
واضح
رسا
دلنشین
خدای هندوستان
گویا
واضح
رسا
دلنشین
خدای هندوستان
رسا زیبا و دلنشین بهترین معانیش هست
اسم بسیار زیبا به معنای رسا و واضح و رک
رسا کامل
اسم من شیدا ولی نمدونم چرا خیلی ها منو شیوا صدا میکنند وهرچیم میگم شیدا هستم بازم میگن شیوا
اسم من شیدا ولی نمدونم چرا خیلی ها منو شیوا صدا میکنند وهرچیم میگم شیدا هستم بازم میگن شیوا
رسا زیبا شنونده بزرگترین خدای هند
ملکه زیبایی
بی همتا
غرا
دلنشین خوش صدا
مشخص و واضح
به معنای فصیح بلیغ زیبا و کشیده است
رسا . گیرا
تخلص شاعر
( استاد اکبر مدرس اول ) ( شیوا )
ستاد اکبر مدرس اول ( شیوای تبریزی ) فرزند حاج میرزا احمد بن حسین مدرس تبریزی، بانی مدارس نوین و ادبستان رشدیه
( نه دبیرستان رشدیه بعدی ) که به همت مرحوم میرزا حسن رشدیه در تبریز و با مدیریت حاج میرزا احمد مدرس بنیان نهاده بودند ، در شب سه شنبه ۱۷ شهر جمادی الاول سال ۱۳۳۸ مطابق با سال ۱۲۹۹ شمسی درکوچه لک لر ، دربند مدرس که به نام خانواده ی جلیله ی شان مزین گردیده بود در تبریز دیده به هستی گشوده و از همان اوان در کلاسهای مدرسه ی پدر دانشمندش به تلمذ شروع می نماید . استاد مدرس در مقدمه ی کتاب حافظ ترکی به پاس خدمات فرهنگی پدر ارجمندش ترجمه کتاب را در مرحله ِی اول به متکلمین زبان ترکی سپس به پدر خود که معلم اش نیز بود تقدیم می نماید .
... [مشاهده متن کامل]
استاد هنوز به سن بلوغ نرسیده و دوران طفولیت را می گذراندند که در یک حادثه ی ناگوار ( ما نامش را گذاشتیم ناگوار ) و تاسف بر انگیز گوش راستشان ناشنوا گردیده و از همان عهد بود که کابوس رنجها درب منزل استاد را شناخته هی دق ا لباب می نماید . چنان که گفته شد استاد از همان زمانها طعم تلخ زندگیش را می چشد اما این هم از عجایب روزگار بود که ایشان به آن همه سختی ها پشت پا نهاده و راست قامتان به نبرد با مشکلات می پردازد . با این حال که در آن زمان تحصیل چندان نیز آسان نبود بلخصوص برای کسی که پدر نداشت ( پدر آقای مدرس به سال ۱۳۰۸ در تبریز دارفانی را وداع گفته و پس از اینکه جنازه مطهر ایشان بصورت امانت در مقام امامزاده چرنداب مدفون گردیده و پس از ۷ سال به توسط فرزند مهتر بنا به وصیت صاحب ترجمه به نجف الاشرف انتقال می یابد ) اما وی با جدیت تمام به ادامه ی تحصیل می پردازد و با پشتکاری خود موانع و مشکلات را پشت سر می گذارد . پدرش که خود ناظر بر جریان مشروطه بود سخن ها از آن انقلاب در خانه می کرد و فرزندان نیز کم کم با نام مشروطه آشنا می شدند . دیری نمی گذرد که شیوا اقدام به سرودن اشعاری با بن مایه های حماسی و عاشقانه می نمایند . چرا که ایشان این استعداد و هنر را از پدر خود به ارث برده بودند. اولین اشعار این شاعر مجهول ا لقدر در رابطه با جریانهای مشروطه و قیام خیابانی صورت می پذیرد . او پس از آنکه انقلاب مشروطه ناکام می ماند و فرزندان وطنش هر کدام به طرزهایی شربت گوارای شهادت نوش می کنند نمی تواند راحت بنشیند و این بار به زبانی که از نیاکانش مانده چنین می سراید
بوجور مسخ اولدون اللرده ندن بی چاره مشروطه
اولوبسان مایه ی ذلت نه چون احراره مشروطه
اولوبدور مثله اعضاسی بوگون مشروطه نین جسمی
داغیلدی پیکری یکسر اولوب صد پاره مشروطه
اوزون یاخشی آغارتدی شاه قاجارون رضا اوغلو
وئریب مفهومونو الدن داها یکباره مشروطه
قیجیردیب دیش لرین سلطان باخوب جلاده امر ائتدی
کی استبداد حکم ایله چکیلسین داره مشروطه
اتابک باغی کاش اولسون جهاندا زیرو رو یارب
نه سالاره وفا قیلدی نه بیر سرداره مشروطه
باخون بیر شهر تبریزه یئییر مشروطه نین چوبون
و تبریز اهلینی یکسر سالوب ادباره مشروطه.
در جایی دیگر نیز از مشروطه چنین یاد می کند
( استاد اکبر مدرس اول ) ( شیوا )
ستاد اکبر مدرس اول ( شیوای تبریزی ) فرزند حاج میرزا احمد بن حسین مدرس تبریزی، بانی مدارس نوین و ادبستان رشدیه
( نه دبیرستان رشدیه بعدی ) که به همت مرحوم میرزا حسن رشدیه در تبریز و با مدیریت حاج میرزا احمد مدرس بنیان نهاده بودند ، در شب سه شنبه ۱۷ شهر جمادی الاول سال ۱۳۳۸ مطابق با سال ۱۲۹۹ شمسی درکوچه لک لر ، دربند مدرس که به نام خانواده ی جلیله ی شان مزین گردیده بود در تبریز دیده به هستی گشوده و از همان اوان در کلاسهای مدرسه ی پدر دانشمندش به تلمذ شروع می نماید . استاد مدرس در مقدمه ی کتاب حافظ ترکی به پاس خدمات فرهنگی پدر ارجمندش ترجمه کتاب را در مرحله ِی اول به متکلمین زبان ترکی سپس به پدر خود که معلم اش نیز بود تقدیم می نماید .
... [مشاهده متن کامل]
استاد هنوز به سن بلوغ نرسیده و دوران طفولیت را می گذراندند که در یک حادثه ی ناگوار ( ما نامش را گذاشتیم ناگوار ) و تاسف بر انگیز گوش راستشان ناشنوا گردیده و از همان عهد بود که کابوس رنجها درب منزل استاد را شناخته هی دق ا لباب می نماید . چنان که گفته شد استاد از همان زمانها طعم تلخ زندگیش را می چشد اما این هم از عجایب روزگار بود که ایشان به آن همه سختی ها پشت پا نهاده و راست قامتان به نبرد با مشکلات می پردازد . با این حال که در آن زمان تحصیل چندان نیز آسان نبود بلخصوص برای کسی که پدر نداشت ( پدر آقای مدرس به سال ۱۳۰۸ در تبریز دارفانی را وداع گفته و پس از اینکه جنازه مطهر ایشان بصورت امانت در مقام امامزاده چرنداب مدفون گردیده و پس از ۷ سال به توسط فرزند مهتر بنا به وصیت صاحب ترجمه به نجف الاشرف انتقال می یابد ) اما وی با جدیت تمام به ادامه ی تحصیل می پردازد و با پشتکاری خود موانع و مشکلات را پشت سر می گذارد . پدرش که خود ناظر بر جریان مشروطه بود سخن ها از آن انقلاب در خانه می کرد و فرزندان نیز کم کم با نام مشروطه آشنا می شدند . دیری نمی گذرد که شیوا اقدام به سرودن اشعاری با بن مایه های حماسی و عاشقانه می نمایند . چرا که ایشان این استعداد و هنر را از پدر خود به ارث برده بودند. اولین اشعار این شاعر مجهول ا لقدر در رابطه با جریانهای مشروطه و قیام خیابانی صورت می پذیرد . او پس از آنکه انقلاب مشروطه ناکام می ماند و فرزندان وطنش هر کدام به طرزهایی شربت گوارای شهادت نوش می کنند نمی تواند راحت بنشیند و این بار به زبانی که از نیاکانش مانده چنین می سراید
بوجور مسخ اولدون اللرده ندن بی چاره مشروطه
اولوبسان مایه ی ذلت نه چون احراره مشروطه
اولوبدور مثله اعضاسی بوگون مشروطه نین جسمی
داغیلدی پیکری یکسر اولوب صد پاره مشروطه
اوزون یاخشی آغارتدی شاه قاجارون رضا اوغلو
وئریب مفهومونو الدن داها یکباره مشروطه
قیجیردیب دیش لرین سلطان باخوب جلاده امر ائتدی
کی استبداد حکم ایله چکیلسین داره مشروطه
اتابک باغی کاش اولسون جهاندا زیرو رو یارب
نه سالاره وفا قیلدی نه بیر سرداره مشروطه
باخون بیر شهر تبریزه یئییر مشروطه نین چوبون
و تبریز اهلینی یکسر سالوب ادباره مشروطه.
در جایی دیگر نیز از مشروطه چنین یاد می کند
شیوا یکی از بلندمرتبه ترین ایزدان آئین هندو و بالاترین خدا در مذهب شیوائیسم ( یکی از شاخه های اعظم مذهب هیندوئیسم ) است.
نام او را�بصورت �کسی که با ادای نام خود، همه کس را پاک می کند� معنی کرده اند. شیوا مقدس ترین نام در این مذهب است.
شیوا قادر به هر کاری هست؛ او خالق است، شنوا و حل کننده مشکلات است. او خدای آفریننده و نگهدار آسمان و زمین، نابودکننده اهریمنان، بخشاینده گناهان و بسیارکننده روزیست. شیوا خدایی نامیراست و اغلب بعنوان حامی در مواقع اضطراب شناخته می شود.
نام او را�بصورت �کسی که با ادای نام خود، همه کس را پاک می کند� معنی کرده اند. شیوا مقدس ترین نام در این مذهب است.
شیوا قادر به هر کاری هست؛ او خالق است، شنوا و حل کننده مشکلات است. او خدای آفریننده و نگهدار آسمان و زمین، نابودکننده اهریمنان، بخشاینده گناهان و بسیارکننده روزیست. شیوا خدایی نامیراست و اغلب بعنوان حامی در مواقع اضطراب شناخته می شود.
در زبان لری بختیاری به معنی
شباهت.
از کلمه شبیه گرفته شد
شیوات::شبیه تو است
Sheva
Shevate
شباهت.
از کلمه شبیه گرفته شد
شیوات::شبیه تو است
تخلص شاعر ( مر حوم اکبر مدرس اول "شیوا" مترجم اشعار حافظ ، خیام ، با با طاهربصورت شعرترکی ، ایشان غزلسرا و روزنامه نگار هم بودند .
خوش زبان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٨٦)