شینیز

لغت نامه دهخدا

شینیز. ( اِ ) به معنی شونیز است که سیاه دانه باشد و آن تخمی است که به روی خمیر نان پاشند و به عربی حبةالسوداء خوانند. ( برهان ). سیاهدانه. ( ناظم الاطباء ). شونیز است. ( اختیارات بدیعی ). به گفته دینوری فارسی است. شهنیز. شونوز. سیاه تخمه. حبةالسوداء. سیاه دانه . ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شونیز و دیگر مترادفات شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس