شیمبل
اصطلاحات و ضرب المثل ها
جاسازی کردن، مخفی کردن
پیشنهاد کاربران
از جلو چشم کسی پنهان کردن ، به قول امروزیان � سر مخفی کردن �
شیمبَل - در گویش بازاری و تهرانی ( کوچه بازاری )
معنی: جاسازی و مخفی کردن، ناپدید و غیب کردن، پنهان کردن و پوشاندن چیزی، چال کردن!
نمونه: داداش پولامو شیمبَل ( پنهون ) کردم تا کسی پیدا نکنه!
داداش نمیخواد راسته بزنی، شیمبل ( چال ) کن بریم!
معنی: جاسازی و مخفی کردن، ناپدید و غیب کردن، پنهان کردن و پوشاندن چیزی، چال کردن!
نمونه: داداش پولامو شیمبَل ( پنهون ) کردم تا کسی پیدا نکنه!
داداش نمیخواد راسته بزنی، شیمبل ( چال ) کن بریم!