شیفتق. [ ت َ ] ( معرب ، اِ ) گِل. گلی که اکنون بنایان «شفته » گویند. ( یادداشت مؤلف ) : مبلغ پنجاه هزار درم استرداد کرده بر خرج عمارت فرهیزها و گل شیفتق صرف نمودند. ( از ترجمه محاسن اصفهان ص 17 ). شکافی پیدا شد و از جی یافتند بسان گوری مرتب و معقود از گل شیفتق لازب در غایت صلابت و سختی. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 16 ). رجوع به شفته شود.