فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
کهنواژه ی "پاس" به جای واژه ی بیگانه ی [شیفت]
دهخدا برای واژه ی پاس می نویسد:
یک حصه ( بخش ) از هشت حصه شب و روز را نیز گویند چه شبانروزی را به هشت حصه کرده اند و هر حصه را پاس نامیده اند. ( برهان قاطع ) .
... [مشاهده متن کامل]
یک حصه از چهار حصه شب و روز. ( رشیدی ) .
و در غیاث اللغات آمده است : و [ بمعنی ] ربع روز یا شب ، چرا که نگاهداشت هر بَهر به هر یک پاسبان تعلق دارد و بخاطر فقیر ( نویسنده ) میرسد که چون این قدر وقت را به شمار گُهری ها ( گهرها یا عناصر چهارگانه ) پاس دارند لهذا مجازاً این مدت وقت را پاس گویند. . .
و در بهار عجم بمعنی بخشی از روز یا شب است. ( غیاث اللغات
چو یک پاس بگذشت از تیره شب
چنان چون کسی راز گوید به تب
فردوسی.
چو یک پاس بگذشت درنده شیر
به پیش کنام خود آمد دلیر.
فردوسی.
دهخدا برای واژه ی پاس می نویسد:
یک حصه ( بخش ) از هشت حصه شب و روز را نیز گویند چه شبانروزی را به هشت حصه کرده اند و هر حصه را پاس نامیده اند. ( برهان قاطع ) .
... [مشاهده متن کامل]
یک حصه از چهار حصه شب و روز. ( رشیدی ) .
و در غیاث اللغات آمده است : و [ بمعنی ] ربع روز یا شب ، چرا که نگاهداشت هر بَهر به هر یک پاسبان تعلق دارد و بخاطر فقیر ( نویسنده ) میرسد که چون این قدر وقت را به شمار گُهری ها ( گهرها یا عناصر چهارگانه ) پاس دارند لهذا مجازاً این مدت وقت را پاس گویند. . .
و در بهار عجم بمعنی بخشی از روز یا شب است. ( غیاث اللغات
چو یک پاس بگذشت از تیره شب
چنان چون کسی راز گوید به تب
فردوسی.
چو یک پاس بگذشت درنده شیر
به پیش کنام خود آمد دلیر.
فردوسی.
منبع. عکس فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی دکتر محمد حسن دوست
واژه ی شیفت از ریشه ی واژه ی شیفتن فارسی هست
ببینیم در زبان پارسی باستان آیا زبان های دیگر هستند لینک پایین قرار می دهم
... [مشاهده متن کامل]
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹



واژه ی شیفت از ریشه ی واژه ی شیفتن فارسی هست
ببینیم در زبان پارسی باستان آیا زبان های دیگر هستند لینک پایین قرار می دهم
... [مشاهده متن کامل]
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹



یکی از یانا ( معنا ) های "پاس" ساعت است. "پاسی از شب گذشت می یاند ساعتی از شب گذشت. با بهره گیری از پیشنهاد خوب آقای کشاورز "کار پاسش"را برای "شیفت" پیشنهاد می کنم.
پاس، پاسش[𐬞𐬁𐬯، 𐬞𐬁𐬯𐬈𐬱]
شیف به معنای تغییر وضعیت نیز می باشد
گاه کاری
شیفت در لهجه هزارگی به معنی نزدیگ است، شیفتن نزدیک شدن، و این کلمه شاید بسیار قدیمی باشد.
هنگامه
زمان
زمان کاری
نیابه
پاس
زمان
زمان کاری
نیابه
پاس
معادل فارسی می شود نوبت