شیشه ای. [ شی ش َ / ش ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به شیشه. ( یادداشت مؤلف ). || از شیشه. در شیشه. ( یادداشت مؤلف ). بجای زجاجی پذیرفته شده است. ( لغات فرهنگستان ). || فروشنده شیشه. ( یادداشت مؤلف ). || مقابل نشاسته ای در گندم. ( یادداشت مؤلف ).
glassy (صفت)زننده، مسطح، بی حالت، شیشه ای، زجاجی، شیشه مانند، بی نورvitreous (صفت)شیشه ای، زجاجی، شبیه شیشهhyaloid (صفت)شفاف، شیشه ای، زجاجی