شیشارجار

گویش مازنی

/shishaar jaar/ منطقه ای جنگلی و بیشه زار که محل رویش شمشاد باشد

پیشنهاد کاربران

شیشه در گذشته شیشگ بوده که با تبدیل گ به ه شیشه امروزی شده
شیشه با هشیش - هشاشین - اساسین - شیشار ( در زبان مازندرانی یعنی شمشاد ) همریشه میباشد
برای فهم درست شیشه باید با برخی از ویژگی های آن آشنا شویم مثلا شیشه
...
[مشاهده متن کامل]

1 - آبگینه وار میباشد یعنی شفاف است
2 - میتواند اشاره به صاف و بدون پرچه و پرژ بودن و آسانی آن اشاره داشته باشد ( پایینتر میگویم چرا آسانی )
3 - میتواند به ویژگی شکستن و تخریب . . . اشاره داشته باشد
برای شماره 1 یعنی آبگینه و شفاف بودن میتوان شیشه را به کریستاله بودن آن پیوند داد
برای شماره 2 یعنی صاف و بدون پرز و آسان میتوان آس و راحتی را در آن دید که خود اثر بدون پرز بودن و صاف بودن است
برای شماره 3 میتوان اثر تخریب و شکستن را دید چراکه شیشه همانند کراک = crack میشکند و باعث کوچکی میشود چه جسمی چه مغزی
مثلا assasian ها یا همان حشاشین که به قاتل پرآواز بودند کارشان تخریب و شکست بود = قتل => حشیش همان تخریب و قتل و شکست شد
نکته دیگر اینکه در زبان مازندرانی به چوب صاف و نازکی که درد آور باشد شیش چو = چوب شیش میگویند که نشان از تخریب و صاف بودن دارد
بیشترین چیزی که در اینها همند ( اشتراک ) دارد صاف بودن و آس بودن است / در شماره 1 به صاف و ناتار بودن آن اشاره شده / در شماره 2 به صاف و ساده و راحتی ( کج و تار نبودن آن ) اشاره داشته باشد / در شماره 3 به صاف و راحت کردن که اثر شکستن و نابودی میباشد
همچنین در شیشار مازندرانی که شمشاد فارسی میشود میتوان گون های صاف و بسیار شق را داشته باشیم که مجددا به چوب صاف اشاره شده است.
=> شیشه میشود صاف ( این صاف کردن میتواند اشاره به شکستن و تخریب کردن = قتل کردن / استراحت کردن و آسان کردن داشته باشد
همچنین است که در امروزه واژه اسفالت کردن نشان از تخریب و شکستن را دارد یا صاف کردن دهان دیگری نیز باز هم نشان از تخریب دارد.

بپرس