شیسله. [ ل َ / ل ِ ] ( ص ) شیشله. ( یادداشت مؤلف ): الفخ ؛ شیسله کردن جامه. الوهی ؛ شیسله شدن و دریده شدن. ( المصادر زوزنی ). رجوع به شیشله شود.