دیکشنری
مترجم
بپرس
شیرینج
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
شیرینج. [ ن َ ] ( معرب ، اِ ) معرب شیرینه. شیرینک. سعفه رطبه. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به شیرینه شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها