شیرین گزار. [ گ ُ ] ( ص مرکب ) شیرین گفتار.شیرین سخن. شیرین بیان. ( یادداشت مؤلف ) : همان چربگو مرد شیرین گزارچنین چربی انگیخت از مغز کار.نظامی.رجوع به مترادفات کلمه شود.