شیرین شمایل

لغت نامه دهخدا

شیرین شمایل. [ ش َ ی ِ ] ( ص مرکب ) خوش هیکل. خوش اندام. ( فرهنگ فارسی معین ). مطبوع و دلپذیر و نازنین و خوشنما و صاحب حسن. ( ناظم الاطباء ) :
کار کلیم باشد آنجا مگس پرانی
هر جا که دلربایی شیرین شمایل افتد.
ابوطالب کلیم ( از آنندراج ).
|| نیکوصورت. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - خوش هیکل خوش اندام . ۲ - نیکو صورت .
خوش هیکل و خوش اندام

فرهنگ عمید

زیباروی، نیکوروی، آن که چهره و اندام زیبا دارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس