شیرین زبانی کردن ؛ سخنان گرم و فریبنده گفتن :
هم بود شوری در این سر بیخلاف
کاین همه شیرین زبانی میکند.
سعدی.
هم بود شوری در این سر بیخلاف
کاین همه شیرین زبانی میکند.
سعدی.
بلبلی کردن . [ ب ُ ب ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شیرین زبانی کردن . ( فرهنگ فارسی معین ) . پرحرفی کردن و حرفهای بیهوده و نامناسب زدن . ( فرهنگ لغات عامیانه ) .