شیرمستی

لغت نامه دهخدا

شیرمستی. [ م َ ] ( حامص مرکب ) حالت و صفت شیرمست. دوران تا شش ماهگی بره که از سیر خوردن شیر مادر فربه شده است. ( از یادداشت مؤلف ) :
بره در شیرمستی خورد باید
که چون بخته شود گرگش رباید.
نظامی.
نشاط هر دو در شهوت پرستی
به شیر مست ماند از شیرمستی.
نظامی.
رجوع به شیرمست شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس