شیرخوارگی


معنی انگلیسی:
infancy

لغت نامه دهخدا

شیرخوارگی. [ خوا / خا رَ / رِ ] ( حامص مرکب ) حالت طفلی که شیر می خورد. ( ناظم الاطباء ). رضاعت. رضاع. ممالحت. ( یادداشت مؤلف ). ملح. ( منتهی الارب ). رجوع به شیرخواره شود.
- سن شیرخوارگی ؛سن طفولیت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

حالت و کیفیت شیرخواره

پیشنهاد کاربران

بپرس