همی برد خوان از پسش کدخدا
نهاد از برش کاسه شیربا
از آن شیربا شاه لختی بخورد
چنین گفت پس با زن پایمرد.
فردوسی.
نهاده بر او کاسه شیرباچه نیکو بدی گر بدی زیربا.
فردوسی.
|| دوراغ و شیر خفته مخلوط باشیر تازه. ( ناظم الاطباء ). || بعضی گویند شیر یا شیری است که آنرا مایه زنند تا چون جغرات بسته گردد و بعد از آن میوه های خشک در آن ریزند، و بعد از زمانی خورند. || به معنی آش. ( برهان ).