شیر گرم

لغت نامه دهخدا

شیرگرم. [ گ َ ] ( ص مرکب ) هر مایعی که فاتر و نیم گرم باشد. ( ناظم الاطباء ). نیم گرم و معتدل. ( از آنندراج ). به گرمی شیر آنگاه که دوشند. وِلَرْم. فاتر. ملایم. نه گرمی گرم و نه سردی سرد. ممهد. فاتره. ملول . ( یادداشت مؤلف ) : پیوسته به آب شیرگرم با روغن بابونه و روغن شست تکمید می کنند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
گفت آبش ده ولیکن شیرگرم
گفت لاحول از توام بگرفت شرم.
مولوی.

فرهنگ فارسی

هر مایه ای که فاترونیم گرم نیم گرم و معتدل .

پیشنهاد کاربران

بپرس