شیربرز. [ ب ُ ] ( ص مرکب ) شیرتن. شیرهیکل. که تنی قوی چون شیر دارد. ( یادداشت مؤلف ) : نه اسب و نه جوشن نه تیغ و نه گرزاز آن هر یکی کودکی شیربرز.فردوسی.