شیخوخت


معنی انگلیسی:
eldership, old age

لغت نامه دهخدا

شیخوخت. [ ش َ / ش ِ خو خ َ ] ( از ع ، اِمص ) شیخوخة. شیخوخیت. پیری بعد از پنجاه سالگی تا آخر عمر. ( از غیاث ) ( تاج المصادر بیهقی ): سن شیخوخت ؛ سن ذبول. ( یادداشت مؤلف ). || رهبری معنوی. ( فرهنگ فارسی معین ).

شیخوخة. [ ش َ خ َ ] ( ع مص ) پیرگردیدن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). پیر شدن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || خواجه شدن. ( منتهی الارب ). رجوع به شیخ ( ع مص ) شود.

فرهنگ فارسی

پیری، پیرشدن
۱ - ( مصدر ) پیر شدن . ۲ - ( اسم ) پیری . ۳ - رهبری معنوی .

فرهنگ عمید

پیر شدن، پیری.

پیشنهاد کاربران

پیری
سنین بالای عمر
فرزانگی
پختگی
. . . . و رزانتی که در خور شخصیت عالی و شیخوخت وی بود. . . .
سفرنامه شاردن

بپرس