لغت نامه دهخدا
شیخوخة. [ ش َ خ َ ] ( ع مص ) پیرگردیدن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). پیر شدن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || خواجه شدن. ( منتهی الارب ). رجوع به شیخ ( ع مص ) شود.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) پیر شدن . ۲ - ( اسم ) پیری . ۳ - رهبری معنوی .
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیری
سنین بالای عمر
فرزانگی
پختگی
. . . . و رزانتی که در خور شخصیت عالی و شیخوخت وی بود. . . .
سفرنامه شاردن
سنین بالای عمر
فرزانگی
پختگی
. . . . و رزانتی که در خور شخصیت عالی و شیخوخت وی بود. . . .
سفرنامه شاردن