[ویکی نور] «آیةالله محمد حسن بارفروشی» مشهور به شیخ کبیر یکی از فرزانگان و ستارگان درخشان جهان تشیع، فرزند ملا صفرعلی لاهیجی قزوینی از فلاسفه بزرگ و مشهور قزوین بود. وی در حدود 1240ق در قزوین دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش، در تربیت وی، جدیت وافر به خرج داد و از همان دوران طفولیت او را با مکتب اهل بیت(ع) آشنا ساخت و عشق به حق را در قلبش روشن ساخت.
از همان دوران کودکی به سوی تحصیل معارف و علوم اسلامی گام برداشت. تحصیلات مقدماتی چون ادبیات و منطق و غیره را در حضور اساتید بزرگوار قزوین فراگرفت. آنگاه برای کسب فقه و اصول، در محضر فقهای عالیقدر شیخ محمد صالح برغانی حائری و برادر گرانقدرش شهید برغانی حاضر شد و سطوح عالی فقه و اصول را فراگرفت. همچنین فلسفه و عرفان الهی را در محضر پدر والامقامش آموخت.
پس از استفاده از بزرگان قزوین جهت نیل به مقامات عالی علمی، راه عتبات عالیات را در پیش گرفت و وارد شهر مقدس کربلا شد.
در مدت اقامت در عراق در حوزه های علمی کربلا و نجف اشرف در محفل علمی شخصیت های بزرگ شیعه حضرات آیات عظام مولی محمد تقی هروی اصفهانی، شیخ محمد حسن صاحب جواهر، فاضل اردکانی، سید محمد باقر شفتی، شیخ حسن برغانی حائری و علمای دیگر شرکت جست و متواضعانه زانوی ادب برزمین زد و در رشته های مختلف علوم اسلامی چون فقه، اصول، رجال، کلام و تفسیر بهره های مختلف برد و به مقام رفیع اجتهاد دست یافت. وی از اساتید و علما و فقهای صاحب نام به اخذ اجازه اجتهاد و روایت مفتخر گردیده و در ردیف مجتهدین محقق و علمای کامل قرار گرفت.
ایشان پیکری از زهد و تقوا و دارای نبوغ و استعداد سرشار علمی بود و به زودی مورد توجه فرزانگان و بزرگان علمی عراق قرار گرفت و خود از مشایخ روایی شیعه گشت. وی همواره مورد تجلیل بزرگان و تراجم نگاران قرار گرفته و از وی به بزرگی یاد شده است. بزرگانی چون آیةالله مرعشی نجفی به دریافت اجازه از ایشان مفتخر گردیده اند.
وی پس از رسیدن به مقام رفیع اجتهاد، جهت اقامه وظایف دینی و خدمت به مؤمنین، راهی قزوین شد و پس از مدتی کوتاه، دست به هجرتی دیگر زده و عازم شهر بابل گردید و پس از ورود به بابل از سوی مردم شریف آن سامان مورد استقبال شایانی قرار گرفت.
از همان دوران کودکی به سوی تحصیل معارف و علوم اسلامی گام برداشت. تحصیلات مقدماتی چون ادبیات و منطق و غیره را در حضور اساتید بزرگوار قزوین فراگرفت. آنگاه برای کسب فقه و اصول، در محضر فقهای عالیقدر شیخ محمد صالح برغانی حائری و برادر گرانقدرش شهید برغانی حاضر شد و سطوح عالی فقه و اصول را فراگرفت. همچنین فلسفه و عرفان الهی را در محضر پدر والامقامش آموخت.
پس از استفاده از بزرگان قزوین جهت نیل به مقامات عالی علمی، راه عتبات عالیات را در پیش گرفت و وارد شهر مقدس کربلا شد.
در مدت اقامت در عراق در حوزه های علمی کربلا و نجف اشرف در محفل علمی شخصیت های بزرگ شیعه حضرات آیات عظام مولی محمد تقی هروی اصفهانی، شیخ محمد حسن صاحب جواهر، فاضل اردکانی، سید محمد باقر شفتی، شیخ حسن برغانی حائری و علمای دیگر شرکت جست و متواضعانه زانوی ادب برزمین زد و در رشته های مختلف علوم اسلامی چون فقه، اصول، رجال، کلام و تفسیر بهره های مختلف برد و به مقام رفیع اجتهاد دست یافت. وی از اساتید و علما و فقهای صاحب نام به اخذ اجازه اجتهاد و روایت مفتخر گردیده و در ردیف مجتهدین محقق و علمای کامل قرار گرفت.
ایشان پیکری از زهد و تقوا و دارای نبوغ و استعداد سرشار علمی بود و به زودی مورد توجه فرزانگان و بزرگان علمی عراق قرار گرفت و خود از مشایخ روایی شیعه گشت. وی همواره مورد تجلیل بزرگان و تراجم نگاران قرار گرفته و از وی به بزرگی یاد شده است. بزرگانی چون آیةالله مرعشی نجفی به دریافت اجازه از ایشان مفتخر گردیده اند.
وی پس از رسیدن به مقام رفیع اجتهاد، جهت اقامه وظایف دینی و خدمت به مؤمنین، راهی قزوین شد و پس از مدتی کوتاه، دست به هجرتی دیگر زده و عازم شهر بابل گردید و پس از ورود به بابل از سوی مردم شریف آن سامان مورد استقبال شایانی قرار گرفت.
wikinoor: شیخ_کبیر،_محمدحسن