شیخ علی ستاری بروجردی

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] شهرستان بروجرد، از توابع استان لرستان، از نادر شهرهای کشور پهناور ایران است، که علما و فرهیختگان بزرگی از دامان این شهرستان برخاسته اند و خدمات شایانی به جامعه علمی و فرهنگ اسلام و تشیع نموده اند. تاریخ پرافتخار اسلام، مملو از مجاهدت و ایثار انسان های وارسته ای است که با تأسی به اسلاف پاک خود در تحقق اهداف مقدس الهی و اشاعه فرهنگ غنی تشیع، نقش مؤثری ایفا نموده اند و این که ما راویان حکایت یکی از آنانیم، حکایت روشن و درخشان عالمی که جز به انجام وظیفه و عمل به تکلیف شرعی نیندیشید و چه خوب زندگی خود را وقف سرافرازی اسلام نمود.
و در این راه، خستگی و ستوه به آستان بلند همتش راهی پیدا نکرد. او در تاریخ شکوهمند نظام مقدس اسلامی یاوری امین برای امام راحل، پشتیبانی صادق برای رزمندگان اسلام، خادمی دلسوز برای محرومان و عالمی معتقد به ولایت مطلقه فقیه بود و آن هنگام که دفتر عاشورائیان گشوده بود، فرزند خویش (حسین) را در گرمای شورآفرین شهادت، فدای اسلام و قرآن نمود و سرانجام خود نیز با کوله باری از اخلاص و ایثار و تعهد و تعبد از این عالم خاکی پرکشید و به جوار رحمت حق شتافت.
حجت الاسلام حاج شیخ علی ستاری، در تاریخ 1309/6/4 ش. در روستای ونایی در 17 کیلومتری بروجرد، در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود. هنوز بیش از ده روز از ولادتش نگذشته بود که والده مکرمه اش، دار فانی را وداع گفت. پدرش مرحوم شیخ عبدالستار که از علمای بزرگوار بود، کودک ده روزه خود را در روستای کفشگران به دایه سپرد. و بدین گونه اولین سفر پرستوی مهاجر آغاز شد و تا پایان دوره شیرخوارگی، دور از خانه در روستای مذکور بسر برد.
او در سنین کودکی در محضر و مکتب والد ارجمندش به فراگیری علوم قرآنی همت گماشت و طولی نکشید که در کوی و برزن و دشت و دمن زبانش به ذکر قرآن جاری شد. او در همان اوایل کودکی مجدانه مشغول به تحصیل و تلاش و کوشش شد و در کارهایی که در روستا به کمک پدر و اعضای خانواده می شتافت و در کنار تحصیلش در کارهای کشاورزی و دامداری و امورات خانواده کمک می کرد و تا 18 سالگی مشغول این کارها بود. پس از آن به دلیل علاقه زیادی که به روحانیت داشت، مصمم به ادامه این راه شریف شد.
حاج شیخ علی ستاری، عالمی عارف و فرزانه و وارسته، روستازاده ای دانشمند از خیل ایثارگران و مجاهدان بود که بر بلندای قله زیبای خرد و عاطفه ایستاد. او خوب فهمیده بود که «...لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا ممّا تحبّون...» و عاشقانه محبوب ترین سرمایه، یعنی جان گرانقدرش را بی پیرایه و سخاوتمندانه انفاق نمود.
از ویژگی های او که همیشه بدان توجه داشت، ساده زیستن و درس ساده زیستی بود. او با ساده زیستی و پارسایی در کلبه محقرش به عافیت طلبان و منفعت خواهان آموخت که باید خود را رها کرد و از سد عظیم خودخواهی، خودمحوری، تجمل گرایی، اسراف و تبذیر و دنیاطلبی گذر کرد، تا به معبود خود رسید.

پیشنهاد کاربران

بپرس