شیخ بهایی، محمد (بعلبک ۹۵۳ـ مشهد ۱۰۳۰/۱۰۳۱ق)
دست خط شیخ بهایی
(یا: بهاء الدین عاملی) عالم دینی، دانشمند و شاعر ایرانی. از اهالی «جَبَّع» روستایی در حوالی جبل عامل لبنان بود. نسب او به حارث بن عبدالله همدانی از اصحاب امام علی (ع) می رسد. در کودکی به همراه پدر به ایران آمد. به هرات، آذربایجان، دمشق، فلسطین و مصر نیز سفر کرد. بخشی از درس هایش را نزد پدر و ملا عبدالله یزدی، صاحب حاشیۀ معروف در منطق، فراگرفت. در ادبیات عرب، تفسیر، حدیث، حکمت، کلام، ریاضیات، هیئت، جفر، رمل، فقه، اصول و رجال توانا بود و در این موضوعات کتاب نوشته است. العروة الوثقی در تفسیر سورۀ حمد، الحبل المتین در حدیث، الزبده در اصول فقه، نان و حلوا، شیر و شکر و نان و پنیر در عرفان، خلاصة الحساب و تشریح الافلاک، مفتاح الفلاح در دعا،حواشی تفسیر بیضاوی و کشاف و نیز کشکول از آثار اوست. به فارسی و عربی شعر می گفت و دیوان شعر نیز دارد. از شاگردان او می توان از محمدتقی مجلسی، محمدصالح مازندرانی، محمدباقر سبزواری معروف به محقق سبزواری، صدرالمتالهین شیرازی (ملاصدرا)، ملامحسن فیض کاشانی، و نظام الدین ساوجی که به فرمان شاه عباس کتاب جامع عباسی شیخ بهایی را تکمیل کرد و به پایان رسانید، نام برد. برخی او را صوفی می شمردند. گویند با فرقه های کلامی و فقهی مختلف سازگار بود و در مواجهه با آنان چون آنان رفتار می کرد. بر آن بود که عمل شرعی، بدون تقلید، اما با اعتقاد به صحت، درست است؛ ولو خلاف فتوای فقیهان باشد. شاه عباس صفوی اول منصب شیخ الاسلامی (← شیخ الاسلام) و تصدی امور شرعی اصفهان را به او واگذار کرده بود. پدرش از شاگردان برجستۀ شهید ثانی، پدرزنش شیخ علی منشار، شیخ الاسلام عهد صفوی، و همسرش نیز فقیه بود. پس از آن که در بقعۀ بابا رکن الدین شیرازی، زمان مرگ خود را نزدیک احساس کرد، به مشهد رفت و در خانه ای نزدیک حرم مجاور شد. آن جا بود تا درگذشت و در همان خانه مدفون شد.
دست خط شیخ بهایی
(یا: بهاء الدین عاملی) عالم دینی، دانشمند و شاعر ایرانی. از اهالی «جَبَّع» روستایی در حوالی جبل عامل لبنان بود. نسب او به حارث بن عبدالله همدانی از اصحاب امام علی (ع) می رسد. در کودکی به همراه پدر به ایران آمد. به هرات، آذربایجان، دمشق، فلسطین و مصر نیز سفر کرد. بخشی از درس هایش را نزد پدر و ملا عبدالله یزدی، صاحب حاشیۀ معروف در منطق، فراگرفت. در ادبیات عرب، تفسیر، حدیث، حکمت، کلام، ریاضیات، هیئت، جفر، رمل، فقه، اصول و رجال توانا بود و در این موضوعات کتاب نوشته است. العروة الوثقی در تفسیر سورۀ حمد، الحبل المتین در حدیث، الزبده در اصول فقه، نان و حلوا، شیر و شکر و نان و پنیر در عرفان، خلاصة الحساب و تشریح الافلاک، مفتاح الفلاح در دعا،حواشی تفسیر بیضاوی و کشاف و نیز کشکول از آثار اوست. به فارسی و عربی شعر می گفت و دیوان شعر نیز دارد. از شاگردان او می توان از محمدتقی مجلسی، محمدصالح مازندرانی، محمدباقر سبزواری معروف به محقق سبزواری، صدرالمتالهین شیرازی (ملاصدرا)، ملامحسن فیض کاشانی، و نظام الدین ساوجی که به فرمان شاه عباس کتاب جامع عباسی شیخ بهایی را تکمیل کرد و به پایان رسانید، نام برد. برخی او را صوفی می شمردند. گویند با فرقه های کلامی و فقهی مختلف سازگار بود و در مواجهه با آنان چون آنان رفتار می کرد. بر آن بود که عمل شرعی، بدون تقلید، اما با اعتقاد به صحت، درست است؛ ولو خلاف فتوای فقیهان باشد. شاه عباس صفوی اول منصب شیخ الاسلامی (← شیخ الاسلام) و تصدی امور شرعی اصفهان را به او واگذار کرده بود. پدرش از شاگردان برجستۀ شهید ثانی، پدرزنش شیخ علی منشار، شیخ الاسلام عهد صفوی، و همسرش نیز فقیه بود. پس از آن که در بقعۀ بابا رکن الدین شیرازی، زمان مرگ خود را نزدیک احساس کرد، به مشهد رفت و در خانه ای نزدیک حرم مجاور شد. آن جا بود تا درگذشت و در همان خانه مدفون شد.