شیخ احمد سرهندی

پیشنهاد کاربران

شیخ احمد سرهندی روحانی و عالم بنیانگذار شاخهٔ مجددیهٔ اخوان نقشبندیه در جنوب آسیا بود. سرهندی در خانواده ای علمی در پنجاب به دنیا آمد. پس از تحصیلات کامل دینی، وی در سن بیست سالگی عازم پایتخت گورکانیان، آگرا، شد و با علمای برجستهٔ آن دربار ارتباط برقرار کرد. وی سپس به راهنمایی پدرش، عبدالاحد، به آیین تصوف بازگشت. در سال ۱۵۹۹ میلادی، در راه زیارت و در گذر از شهر دهلی، با نقشبندی افغان، شیخ باقی بالله ( متوفی ۱۶۰۴ ) ، آشنا شد. پس از اتمام طریقت صوفیانهٔ او، قریب به سه ماه سرهندی نایب باقی بالله بود. وی تعداد زیادی از شاگردان را در سرتاسر هند پذیرفت و از طریق نامه هایی که مکتوبات نامیده می شد، با آن ها در تماس بود. سرهندی خود را به عنوان احیاگر هزارهٔ دوم اسلام ( مجددِ الفِ ثانی ) می دانست، از این رو نام شاخهٔ خود در اخوان نقشبندی را مجددیه نامید.
...
[مشاهده متن کامل]

طریقت نقشبندیه در قرن چهاردهم میلادی، در آسیای میانه ظهور کرد. اخوان نقشبندی از زمان بنیانگذارشان، بهاءالدین نقشبند ( متوفی ۱۳۸۹ ) ، بر دو اصل استوار بودند: پایبندی دقیق به اصول دین اسلام و دخالت فعال در امور دنیوی. اصلی ترین اصل عرفانی که شیوخ نقشبندی را در حوزه سیاسی هدایت می کرد، «انزوا در میان جمعیت» بود. این نکته نشان دهنده تمرکز عمیقی است که پیروان این طریقت به دست می آوردند، در عین حال بر وظیفه خود برای معاشرت با مردم تأکید داشتند.
سرهندی هم با آخرین سال های سلطنت اکبر ( متوفی ۱۶۰۵ ) ، امپراتور گورکانیان در هند، و هم پسر و وارثش جهانگیر ( م. ۱۶۲۷ ) معاصر بود. او در زمان اکبر شاه، زیر نظر فیضی دکنی کار می کرد و سخت است که پذیرفت در آن زمان با دین الهی مخالفت کرده باشد. اما پس از مدتی، در واکنشی مستقیم به این تجربه نخستین، دیدگاه او تغییر یافت و به نقشبندیان پیوست. در این دوره، سرهندی در «مکتوبات» خود علیه فلاسفه، عارفان، صوفیان، هندوها، پارسیان، یهودیان و مسیحیان سخن گفت و حتی پرداختن به علوم عقلی مانند هندسه و آثار ادبی همچون بوستان و گلستان سعدی را برای مسلمانان منع نمود.
سرهندی نسبت به دین الهی اکبر کاملاً بیزار شد و سعی داشت بزرگان دربار گورکانی را متقاعد کند که بر جهانگیر غلبه کنند تا از «بدعت های» پدرش دوری کند. در همین زمینه بود که وی یک اصل سیاسی عمده دیگر را فرموله کرد، طبق آن وظیفهٔ استاد نقشبندی است که به حاکم نزدیک شود تا وی را به مسیر مستقیم راهنمایی کند؛ البته این حکم سرهندی دارای نواقصی هم بود. سرهندی همچنین بر عقیده نقشبندیه دربارهٔ پیروی سنت پیامبر و احکام شریعت سختگیر بود. در واقعیت های هند، این موارد به خصومت بی حد و حصر با اکثریت هندو تبدیل شد. وی از حاکمان خواست که با هندوها مانند سگ رفتار کنند، مالیات جزیه بگیرند و ذبح گاو برای قربانی کردن را برای تحقیر هندوها مرسوم نمایند. سرهندی به همین شکل با همه مظاهر نفوذ شیعیان بر سلطنت سنی گورکانیان مخالف بود، گرچه نگرش او نسبت به شیعه آشتی جویانه تر بود و به طور کلی از کافر نامیدن آن ها اجتناب می کرد.

شیخ احمد سرهندیشیخ احمد سرهندی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/شیخ_احمد_سرهندی

بپرس