شیت

/Siyat/

لغت نامه دهخدا

شیت. [ ی َ ] ( از ع ، اِ )شیة. هر رنگ مخالف رنگ عمده یک شی ٔ. || علامت. نشان. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شیة شود.

شیت. ( ص ) بیمزه. تفه. بیخوا. ویر. بی نمک. شیل. بی طعم. ( یادداشت مؤلف ). || که چاشنی از ترشی و شیرینی و غیره ندارد. ( یادداشت مؤلف ).
- شیت شدن ؛ بیمزگی با شیرینی زننده پیدا کردن.
- شیت و لیوه ؛ از اتباع است بمعنی لوس و نُنُر.بی ملاحت و بی نمک در اطوار. لیت و لیوه. ( یادداشت مؤلف ).
- شیت و ویر؛ بی نمک ، خصوصاً سپید. ( یادداشت مؤلف ): شیربرنج شیت ؛ شیربرنج بی نمک.

شیة. [ ی َ ] ( ع مص ) وشی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). نگار کردن جامه. ( تاج المصادر بیهقی ). رجوع به وشی شود. || بسیار شدن. ( تاج المصادر بیهقی ).

شیة. [ ی َ ] ( ع اِ ) نشان و رنگ اسب و جز آن که مخالف سایر اندام باشد. ج ، شیات. منه قوله تعالی : لا شیة فیها ؛ ای لیس فیها لون یخالف سائر لونها، و یقال : ثور اَشْیَه ؛ یعنی گاو چپار، کما یقال : فرس ابلق و تیس اذراء. ( منتهی الارب ). هر رنگی که مخالف با قسمت اعظم بدن اسب ویا حیوان دیگری باشد. و یا آنکه به معنی سفید است که در چارپایان باشد. ج ، شیات. و نسبت به آن شَوی . ( از اقرب الموارد ). نشان. ( مهذب الاسماء ) ( ترجمان القرآن جرجانی ). || گوسپندان. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - هر رنگ مخالف رنگ عمده یک شئ . ۲ - علامت نشان جمع : شیات .
هر رنگ مخالف رنگ عمده یک شیئ علامت نشان .

فرهنگ معین

(یَ ) [ ع . شیة ] (اِ. ) ۱ - هر رنگ مخالف رنگ عمدة یک شی ء. ۲ - علامت ، نشان ، ج . شیات .

گویش مازنی

واژه نامه بختیاریکا

سوت
گرفتگی اعضای بدن
از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( ت ) شاخه برام عالی؛ ( ط ) بهداروند
از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( تش ) ( ت ) آل جمالی؛ شاخه تِردی؛ ( ط ) بهداروند

دانشنامه عمومی

شیت (طارم). روستای شیت از توابع بخش چورزق شهرستان طارم در استان زنجان می باشد. روستای شیت از روستاهای نمونه گردشگری و دارای ظرفیت های زیبا و طبیعی است.
این روستا دارای ۲۴۰ خانوار و قریب به هزار نفر جمعیت دارد. معیشت روستا شامل: کشاورزی، باغداری، دامداری، زنبورداری و قالیبافی و زبان مردم این روستا ترکی آذربایجانی است . [ ۳]
جاذبه های دیدنی و گردشگری روستا: چشمه سارها، قلعه شیت، رودخانه چهار فصل، غار سیدباغی، ییلاق دولا و ییلاق نَراب، سنگ های دختر و پسر، امامزاده سید محمد ماهوری شیت.
عکس شیت (طارم)

شیت (نکا). شیت روستایی در ۴۵ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان نکا در استان مازندران واقع است. این روستا از نظر تقسیمات شهری در بخش هزارجریب و دهستان استخر پشت می باشد . جمعیت این روستا حدود ۱۲۰۰ نفر می باشد . [ ۱]
عکس شیت (نکا)عکس شیت (نکا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

شیت =شید =شیدا =دیوانه
درزبان لکی این کلمه هنوزهم کاربرد دارد واز شیدا گرفته شده است .
وبا شیت که در شل وشیت آمدا است فرق دارد . چراکه این شیت ازآ شفته گرفته شده است
شیت به معنای درخشان در واژه خورشید ( خورشیت ) می توان آن را دید
کاهیده، شد و شیدا است به چم دیدانه،
شیت کردن : جدا کردن پنبه های به هم چسبیده از یکدیگر را گویند.
شیت: در لهجه مردم کلهرود ( شهرستان شاهین شهر اصفهان ) به معنای فلج شدن و ناتوان شدن به کار می رود. گاهی آن را به تنهایی و گاهی با کلمه شَل به کار می بردند ( شَل و شیت )
در لری به سوت زدن شیت زدن یا شیته زدن می گویند
سوت همان شوت و شیت است.
اما به نظر می آید که کلمه shoot در انگلیسی به معنی پرت و پرتاب کردن، شلیک کردن است که معنی پرت و دیوانه به خود گرفته است.
طرف خیلی پرته، طرف خیلی شوته
در تهران من می شنوم که کسی که خیلی خسته، وبیحال شده، یا کار سخت و سنگینی را تحمل وتموم کرده، میگویندشیت شدم. . .
شیت تو زبان کردی یعنی دیوانه اسکل
با درود از دوستان بختیاری سوالی دارم. سپاسگزار خواهم بود اگر راهنمایی کنند. آیا از واژه شیت مفهوم خواب و بی هوشی به دست می آید یا مفهوم و معنای خواباندن و استراحت حیوانات؟
شیت ( Shit ) در زبان گیلکی به معنی لوس و بی مزه هست
شیت = صوت زدن، فلج و بی حس شدن قسمت یا عضوی از بدن
شیت در زبان فاخر لکی یعنی دیوانه - شیت و شیدا
شیت در لری به معنی گیج هست
شیت در گیلکی به معنی لوس و بی مزه هستش
شیت در ترکی یعنی ، بی مزه و لوس
اونی که برا دوستان دیگر هست معنی دیوانه میدهد
شیت ( sheet ) هر چیز کم پهنا و دراز، مانند شیت پارچه، شیت زمین
گویش فارسی جیرفت
شیت مخفف همان شیفته پارسی است. بمعنای دیوانگی. در تبری شفته یا شِفت میگویند
زبان لری با زبان بختیاری کاملا متفاوت است و اصلا بختیاریها لر نیستند فقط به احترام به بختیاری ها لر بزرگ میگویند
شیت در زبان بختیاری به معنای سوت زدن است در لری را نمیدانم
بی مزمه به کردی
شیت ( Shit ) : در ترکی به معنی لوس - بی مزه - بی نمک
به کردی یعنی خل
شیت یا شِ ِت ( اِ کشیده ) ( لری ) =دیوانه، سرگشته، گردش و پرسه زدن بیخودی، گیج =کمی گسترده از مَنای واژه شوت ( فارسی رسمی )
شِ ِت زدن ( اِ کشیده ) = انجام کاری با سرگشتگی و گیجی
شیت ( shit ) و شوت، شیت زدن ( لری ) = سوت، سوت زدن ( فارسی رسمی )
...
[مشاهده متن کامل]

بی حسی و گرفتگی بدن = شیک ( لری میانکوه )

شیت یک کلمه لری است به معنای دیوانه
شیت هم به معنایی دیونه بودن لست
یک فرد که حواس خوبی ندارد شیت وز می گویند 🙂
این کلمه فحش نیست❌
واژه شیت ( Shit ) در گویش زبان بختیاری دارای چند معنی میباشد، ۱_شیت به معنی بیحس شدن، فلج شدن، ۲ - شیت به معنای سوت زدن است.
شیت : ( Sheath ) [اصطلاح پاراگلایدر]پوشش محافظ خارجی روی بندهای بال.
کار در ورق سازی
به معنی دیوانه است که گاها بدلیل علاقه به کسی بکار می رود شکل های متداول ان عبارت اند از:
شیته گیان=دیوانه جان

شیت و یا شیط : عارضه ی جنون _ دیوانگی
در گویش ها و برخی زبان ها _ دال بر جنون دارد
گویش فارسی کرمانشاهی: زن داداش بعد از اتفاق دلخراش مرگ فرزند نوجوانش "شیت" شد!
در زبان کوردی: ارا قال کید م گه" شی ت" بی ده؟ ( چرا فریاد می زنی مگر دیوانه شده ای؟ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس