شیام

لغت نامه دهخدا

شیام. [ ش َ ] ( ع اِ ) زمین نرم. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).

شیام. [ ش َ / شیا ] ( ع اِ ) ( از «ش ی م » ) خاک. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).

شیام. ( ع اِ ) موش. ج ، شیَم. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). || آشیانه گرگ. ( از لسان العرب ).

شیام. ( اِخ ) دهی است از دهات مازندران در انزانکوه. ( ترجمه سفرنامه رابینو ص 165 ).

فرهنگ فارسی

موش جمع شیم

پیشنهاد کاربران

بپرس