شیاریدن


معنی انگلیسی:
furrow

لغت نامه دهخدا

شیاریدن. [ دَ ] ( مص ) شیار کردن. ( یادداشت مؤلف ) ( فرهنگ فارسی معین ). گاوآهن راندن در زمین.( ناظم الاطباء ). مصدر شیار است بمعنی شیار کردن. و زمین را شکافتن و راندن به جهت زراعت ، و شدیاریدن هم می گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). || آماده کردن زمین جهت زراعت و کشت. || تخم افشاندن در زمین. || کشتکاری کردن. ( ناظم الاطباء ). بمعنی زراعت کردن هم آمده است. ( برهان ) ( آنندراج ).
- بازشیاریدن ؛ زیرورو کردن زمین : و اذا القبور بعثرت ( قرآن 4/82 )؛ و آنگه که گورها بازشیارند و زیرورو کنند. ( ابوالفتوح ج 5 ص 485 ).
|| نگریستن و نگاه کردن. ( ناظم الاطباء ). اما جای دیگر دیده نشد.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تولید کردن شیار در زمین برای زراعت .

فرهنگ عمید

شیار کردن زمین برای زراعت.

پیشنهاد کاربران

بپرس