شگوفتن

لغت نامه دهخدا

شگوفتن. [ ش ِ ت َ ] ( مص ) تعجب نمودن. || شکفتن. || گشادن و منبسط شدن. ( ناظم الاطباء ). || گشاده شدن. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || واشدن گل. || غنچه کردن. || تر و تازه شدن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

گشاده شدن یا واشدن گل یا غنچه کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس