شگار
لغت نامه دهخدا
شگار. [ ش ِ ] ( اِ ) هر چیز خوردنی. ( ناظم الاطباء ). خوردن. ( فرهنگ جهانگیری ). || چیزی خوردن. ( برهان ).
شگار. [ ش ُ ] ( اِ ) زغال. انگِشت. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید