شکوه ناک. [ ش َ / ش ِ وَ / وِ ] ( ص مرکب ) گله مند. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شکوه و گله مند شود.، شکوهناک. [ ش ُ ] ( ص مرکب ) باشکوه. باجلال. بامهابت. ( ناظم الاطباء ). شکوهمند. رجوع به شکوهمند شود.