شکوه شیرازی
لغت نامه دهخدا
جهان بنگاه دیوان است و بر کژی است دیوانش
الا ای راهرو بهراس از این بنگاه و دیوانش
تو گر زالی وگر نیرم مده خاطر به نیرنگش
تو گر سامی وگر دستان مشو ایمن ز دستانش
چه پایی اندر آن بنگه که غول آمد هم آوردش
چه خسبی اندر آن خانه که دزد آمد نگهبانش
چه بر جایی زنم خیمه که بر باد است بنیادش
چه بر خاکی کنم خانه که بر آب است بنیانش.
( از فرهنگ سخنوران و مجمعالفصحاء ج 2 صص 250 - 251 ).
و رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود.
پیشنهاد کاربران
پیکس بالُ زد