به چاره گشاده شود کار سخت
به مدت شکوفد بهار از درخت.
نظامی.
|| گشوده شدن. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). || شکفته وخندان شدن : فرستاد نزدیک کاووس شاه
شکوفید از آن شاه ایران سپاه.
فردوسی.
|| رخنه کردن. || رخنه شدن. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). || شکستن لشکر و گریزاندن دشمن و هزیمت دادن. ( ناظم الاطباء ). شکستن لشکر. ( از برهان ).