شکننده

/Sekanande/

مترادف شکننده: ترد، ناقض

معنی انگلیسی:
brittle, fragile, frail, breakable, short

لغت نامه دهخدا

شکننده. [ ش ِ ک َ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف ) کاسر. ناقض.مفتت. که چیزی دیگر را شکند. ( یادداشت مؤلف ). || ترد. که بشکند. که شکسته شود. که خود قابل شکستن باشد. زودشکن. ( یادداشت مؤلف ). || پایین آورنده قیمت. که بها و ارج چیزی را کم کند. قیمت شکن : از بزرگان بصره یکی درآمد و بر بالین او نشست و دنیا را می نکوهید. رابعه گفت : تو سخت دنیا را دوست می داری ، اگر دوست نمیداری چندینش یاد نکردیی که شکننده کالا خریدار بود. ( تذکرة الاولیاء عطار ). || شکست دهنده. قاهر. غالب. ( یادداشت مؤلف ). آزارنده. رنجاننده : مذلت مجاعت که قاصم ظهور شیران و شکننده دل دلیران است او را زبون و مغبون نگرداند. ( سندبادنامه ص 164 ). || باطل کننده : مفطر؛ شکننده روزه. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

کاسر ناقص که چیزی دیگر را شکند یا پایین آورنده قیمت .

فرهنگ عمید

۱. ویژگی آنچه احتمال شکسته شدن دارد.
۲. [مجاز] ظریف، آسیب پذیر.

فرهنگستان زبان و ادب

{brittle} [ژئوفیزیک، علوم و فنّاوری غذا] [ژئوفیزیک] ویژگی ماده ای که بدون تغییر شکلِ موم سان بشکند [علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذایی ای که براثر فشار به آسانی می شکند

واژه نامه بختیاریکا

اِشکَها

دانشنامه عمومی

شکننده (آلبوم یس). «شکننده» ( به انگلیسی: Fragile ) آلبومی از گروه موسیقی پراگرسیو راک یس است که در سال ۱۹۷۱ میلادی منتشر شد.
عکس شکننده (آلبوم یس)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

ترد

مترادف ها

violator (اسم)
متجاوز، غاصب، ستمگر، شکننده، متخلف

frail (صفت)
سست، نازک، شکننده، زود گذر، گول خور، نحیف، بی مایه، سست در برابر وسوسه شیطانی

fragile (صفت)
ضعیف، نازک، بی اساس، لطیف، شکستنی، شکننده، ترد، زودشکن، باریک

brittle (صفت)
شکننده، ترد، بی دوام، زودشکن

frangible (صفت)
شکننده، ترد

friable (صفت)
شکننده، ترد، خرد شونده

refringent (صفت)
شکننده، منکسر کننده، منکسر شده

shivery (صفت)
شکننده، لرزه، لرزان، مرتعش

فارسی به عربی

شجاع , ضعیف , هش

پیشنهاد کاربران

زودشکن. [ ش ِ ک َ ] ( نف مرکب ) ترد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : خربق سیاه. . . زودشکن باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً ) . بوره ارمنی بهتر باشد. . . متخلخل و زودشکن و سپید و یا گلگون بود. ( ایضاً ) .
لیلا دانشور
هاشم
کاسر
مثلآ نازک، زود میشکند
ناقص، آسیب پذیر، ترد
ناقص . ترد.

اسیب پذیر

آسیب پذیر است
ترد

بپرس