شکنب

لغت نامه دهخدا

شکنب. [ ش ِ کَم ْ] ( اِ ) شکمبه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شکمبه شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) قسمتی از تنه که بین قفسه سینه و لگن قرار دارد و شامل قسمت اعظم دستگاه گوارش و قسمتهایی از دستگاه ادرار است . حد فوقانی آن لبه تحتانی قفسه سینه و حجاب حاجز و حد تحتانیش تنگه فوقانی لگن است . در سطح خارجی شکم در قسمت وسط سطح قدامی ناف قرار دارد که عبارت از اثر بند ناف است ( بند ناف لوله ای اسفنجی است که جنین را با جفت در رحم اتصال می دهد ) از لحاظ تشریحی شکم را به دو ناحیه فوقانی ( اپی گاستر ) و تحتانی ( هیپوگاستر ) تقسیم میکنند اشکم . ۲ - باطن درون داخل . ۳ - زایمان : شکم دومش است ( بار دوم است که بچه می آورد ) . یا شکم چرب کردن . خوردن . یا شکم خود را صابون زدن . به خود امید دادن . به خود نوید دادن . یا شکم را از عزا در آوردن . غذایی سیر خوردن .یا شکم کسی را سفره کردن . شکم او را پاره کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس