شکن درامدن بر کسی

پیشنهاد کاربران

شکن درآمدن بر کسی ؛ شکست وارد شدن بر او :
چو پیروز شد قارن رزم زن
به جهن دلاور درآمد شکن.
فردوسی.
بدان سان بیاویخت با پیلتن
تو گفتی به رستم درآمد شکن.
فردوسی.